Dr. Behrooz Arman

www.b-arman.com

click
click
click
click
click
click
click
click
click

نام ها و ننگ ها

چرا ما نمي توانيم با مفاسد اقتصادي برخورد كنيم چون سران بزرگ مملكت در اين رابطه دخيل هستند ... ‏كساني كه مردم پشت سرشان نماز ميخوانند، رفتهاند اين كارها را كردهاند ... (برای نمونه) جنگلهاي شمال را به تاراج بردند و رفتند. علت آنكه اين پرونده هم ثبت شده بود، اين بود كه كسي اينها را گفته بود كه آقاي یزدی (پسر قوه قضاییه) ‏چطور اينهمه چوب را به تاراج ميبرد و ما كه يكي دو تا يا چند تا هيزم و چوب برداشت كردهايم، شما ما را به ‏عنوان متهم گرفتهايد ... اين همانهاست كه ما گند زدهايم، (پرونده ها) يكي دو تا نيستند كه، حدود هزار وسيصد چهارصد ‏تا آدم ريختهاند آنجا ... مثلا معدن ذغال سنگ طبس، دوازده تا از معادن در استان ‏خراسان توسط آقاي واعظ طبسي. پرونده المكاسب مال پسر آقاي واعظ طبسي [است] ... در پرونده قاچاق كالا از فرودگاه پيام، قاچاقچي بزرگ فرودگاه پيام هزار و صد پرونده قاچاق كالا دارد، اما هنوز ‏موفق به بازداشتش نميشويم، چرا كه تحتالحمايه آقاي ناطق نوري است. در مورد سلطان شكر و مافياي شكر هم ‏بايد بگويم كه آقاي مدلل، داماد يكي از علماي بزرگ بوده است ... درباره مفاسد اقتصادي آقاي هاشمي رفسنجاني و خانوادهاش هم، آن قدر مفاسد اقتصادي اين خانواده زياد است كه ‏اصلاً قابل گفتن نيست ... يك سوم جزيره كيش، پارك جنگلي در ‏شمال را هم بايد از ديگر مفاسد اقتصادي خانواده هاشمي بيان كرد. شركت نفتي اين خانواده به همراه عمه خانم يعني خواهر هاشمي در كانادا هم كه ديگر قابل ‏گفتن نيست

عباس پالیزدار

 

 افشاگري دبير هيات تحقيق و تفحص مجلس عليه "سران بزرگ مملکت" پیش از انتخابات سال گذشته، برگ تازه ای به پرونده ی فساد در جمهوری اسلامی افزود. روشنگری های او روحانيان سرشناسي را نشانه گرفته بود چون: محمد امامي كاشاني (عضو شوراي ‏نگهبان و امامجمعه تهران)، محمد يزدي (عضو شوراي نگهبان و مجلس خبرگان، دبير جامعه مدرسين حوزه ‏علميه قم و رئيس سابق قوه قضاييه)، ابوالقاسم خزعلي (عضو جامعه مدرسين و عضو سابق فقهاي شوراي ‏نگهبان)، علياكبر ناطق نوري (رييس بازرسي ويژه دفتر آيت الله خامنه اي و عضو مجمع تشخيص مصلحت ‏نظام)، معزي (معاون رئيس دفتر رهبري)، محسن رفيقدوست (رئيس پیشین بنياد مستضعفان)، هاشمی رفسنجانی (رییس مجمع تشخیص مصلحت)، و حبيبالله ‏عسگراولادي (دبيركل پیشین مؤتلفه

کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران، در همین راستا به تازگی چهره هایی را به عنوان دست اندرکاران برجسته ی سرکوب ها و کشتارها در "خیزش 88" معرفی کرده است که آنان نیز "از جمله ی بالاترین مقامهای نظامی و قضایی و اجرایی جمهوری اسلامی" هستند

در این فهرست نام هایی دیده می شوند از جمله: حسين طائب، فرمانده وقت بسيج درجريان انتخابات، غلامحسين محسنی اژه ای، وزير وقت اطلاعات درزمان انتخابات و دادستان کل کشور فعلی، اسماعيل احمدی مقدم، فرمانده نيروی انتظامی، سعيدمرتضوی، دادستان وقت تهران درزمان انتخابات، آيت الله محمد تقی مصباح يزدی، عضو مجلس خبرگان رهبری، قاضی ابوالقاسم صلواتی رييس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب یا ”قاضی مرگ”، سيدحسن فيروزآبادی رييس ستادکل نيروهای مسلح ايران، محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، و صادق محصولی، وزير کشور در زمان انتخابات

در میان این نام ها هم چنین "مقام هایی" دیده می شوند چون آيتالله جنتی دبيرشورای نگهبان که بعد از انتخابات رياست جمهوری "بی مهابا خواستار صدوراحکام اعدام برای معترضان" بود، و نیز حسين شريعتمداری مديرمسوول روزنامه کيهان که در  سازماندهی و زمینه سازی این کشتارها نقش برجسته داشت

 

سرکوبگران و تاراجگران

 

برای آن که به ریشه ها و انگیزه های این تندروی ها و سرکوب ها و کشتارها نقب بزنیم، در کنار این فهرست ها، داده هایی را انتشار می دهیم پیرامون سرمایه های به تاراج رفته و انباشته شده در دستان این "بالاترین مقام های جمهوری اسلامی". در آستان انتخابات سال گذشته، پاره ای از رسانه های برون و درون مرزی از "رئيس جمهور" خواسته بودند که در پیوند با "مافياي نفتي و اقتصادی" لیست ادعایی خود را بیرون بیاورد، و در همین پیوند، فهرستی پیرامون حساب های بانکی سران "نظام" در برون مرز نیز انتشار یافت. لیست منتشر شده که گوشه ای از آن به قرار زیر بود، رابطه ی میان "سرکوبگران" و "تارجگران" را به خوبی آشکار می کرد

- احمد جنتی دبیر شورای نگهبان، میدلند بانک لندن در انگلستان بشماره حساب بانکی 92114016، مبلغ 54 میلیون ودویست هزار پوند انگلیسی

- حسین شریعتمداری مدیر کیهان، میدلند بانک لندن، انگلستان، بشماره حساب بانکی 34414011، 37 میلیون و هشتصدهزار پوند انگلیسی

- محسن رفیق دوست رییس پیشین بنیاد "مستصعفان"، یونیون بانک سویس، ژنو بشماره حساب بانکی 2183130687، مبلغ 122 میلیون و هفتصد هزار دلار آمریکائی

- عباس واعظ- طبسی پسر رییس آستان قدس، کرنر بانک ژنو در سویس بشماره حساب بانکی اف آ اچ 7272، مبلغ 97 میلیون و دویست هزار فرانک سویس و دربانک اشپارکاسه هامبورگ آلمان بشماره حساب بانکی "72251660دی اف اچ"، مبلغ 216 میلیون وهفتصد هزار دلار آمریکائی

- عبدالله ناطق نوری رييس بازرسی ويژه دفتر آيت الله خامنه اي و عضو مجمع تشخيص مصلحت ‏نظام، یونیون بانک سویس، ژنو، بشماره حساب بانکی"210212032 ای ان دی"، مبلغ 123 میلیون و نهصد هزار دلار آمریکائی و در دویچه بانک هامبورگ درآلمان، بشماره حساب بانکی 03223486، مبلغ 64 میلیون و صدهزار مارک آلمانی.

- حبیب الله عسکر اولادی دبيركل پیشین مؤتلفه اسلامی، کرنر بانک ژنو در سویس بشماره حساب بانکی "3983 بی اچ کا"، مبلغ 180 میلیون دلار آمریکائی

- علی اکبر هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت، در یونیون بانک سویس، در ژنو، بشماره حساب 223870390، مبلغ 532 و نیم میلیون فرانک سویسی و در بانک سوسایتی جنرال زوریخ در سویس بشماره حساب بانکی 30064183 مبلغ 477 میلیون و دویست هزار مارک از سال 1997 و در بانک اشپارکاسه سیبورگ آلمان بشماره حساب 2957132 مبلغ 238 میلیون و دویست هزار مارک از سال 1997 میلادی ببعد

بر پرسش رسانه های درون و برون مرز پیرامون این داده ها، هم چون افشاگری های پالیزدار، مانند گذشته سرپوش گذاشته شد، و لیست ادعایی "رییس جمهور" پیرامون "مافياي نفتي و اقتصادی" نیز به فراموشی سپرده شد

 

نمایندگان اتاق بازرگانی و فهرست میلیاردرها

 

برای آن که پیوند میان "بالاترین مقامهای نظامی و قضایی و اجرایی جمهوری اسلامی" و بازار یا "پاره تن نظام"، و به گفته ی دیگر، رابطه ی میان سرکوبگران "آشکار" و "ناآشکار" را بیشتر روشن کنیم، به فهرست تازه منتشر شده در نشریات ایران نگاهی می اندازیم

 به گزارش خبرنگار مهر، امسال سی و ششمین جلسه هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی تهران در حالی برگزار گردید که دستور کار اصلی آن، اعتراض اعضای هیئت نمایندگان نسبت به ذکر نامشان در فهرستی تحت عنوان "میلیاردرها" بود. این نشست که در ابتدا با انتقادهای رئیس اتاق بازرگانی تهران نسبت به انتشار چنین مطالبی آغاز شد، به تدریج با موج انتقادها و دیدگاه های مختلف اعضا، بحث ها را به اوج خود رساند تا در نهایت، اعضای برخی از نمایندگان اتاق بازرگانی تهران ضمن محکومیت شدید این موضوع، این امر را یک امر غیرعادی و برخاسته از "برخی خصومت ها" دانستند

این اشخاص، که از میان شان شرح حال چند تن از بزرگترین "میلیاردرهای" ایران را کم و بیش برگزیده ایم، "برندگان" راستین "نظام" از آغاز تا امروز بوده و هستند، و کارنامه شان پیوند میان "سرکوبگران" و "چپاولگران"، و نیز رابطه ی تاریخی میان "روحانیون" و "بازار" را آشکار می کند. "اقتصاد اسلامی" آنان، یا "نظام" مورد نظرشان از "38!!!" سال پیش (با پایه گذاری صندوق قرض الحسنه "انقلابی" و سپس سازمان "اقتصاد اسلامی") هم چیزی نبوده است جز "بازسازی آیینی" اقتصاد استعماری و نواستعماری (یا اقتصاد انگلی-وارداتی-بازاری)، که از سده ی نوزده میلادی به ایران و بسیاری از کشورهای رو به رشد دیکته شده است

- علاء ميرمحمدصادقي: كسي كه همه او را بهعنوان پدر گچ و سيمان كشور ميشناسند. اولين صندوق قرضالحسنه "انقلابي" را "38 سال!!!" پيش در "مسجد" لرزاده تأسيس كرد. او بنيانگذار سازمان "اقتصاد اسلامي" است كه روزي قرار بود بانك خصوصي "بازاريها" باشد، اما با تهديد به استعفاي 7 عضو كابينه دولت موقت، به محاق تعليق رفت تا سرانجام در دولت احمدينژاد به بانك قرضالحسنه تبديل شد. او رئیس انجمن صنایع و معادن گچ کشور، رئیس خانه معدن کشور، بنیانگذار و رئیس هیات مدیره اتاق های مشترک ایران و کانادا، ایران و افغانستان، کمیته مشترک ایران و کره، شورای مشترک ایران و بحرین، و ایران و عربستان، اتحادیه تولید کنندگان و صادر کنندگان محصولات معدنی، عضو هیات مدیره شرکت کشتی سازی نوح، شرکت صنایع گچ خوزستان، شرکت صادراتی بنادر جنوب، شرکت پخش سیمان کشور و عضو هیات رئیسه اتاق تهران است

- اسداله عسگراولادي: همین یکی –دو هفته قبل، جوابیه معترضانه ای را به یکی از روزنامه های کثیر الانتشار فرستاده بود، از آنها گله کرده بود که چرا از وی با عنوان «حاجی ترانسفر» نام برده اند. بر اساس روایتی پیر مرد "خوش قلب" در جریان "نگرانی بخش خصوصی" از واگذاری نمایشگاه بین المللی تهران با آن وسعت در آن نقطه اعیان نشین تهران در جمع هیات نمایندگان اتاق چنین گفته بود: جناب رئیس (آل اسحاق) اگر اجازه می دهید، بنده به عنوان یک «کاسب جزء» همین حالا چک خرید نمایشگاه را بکشم! این اظهار نظرش در مقابل دیدگان حیرت زده خبرنگاران در زمان خودش کم سر و صدا نکرد! از اعضاي بنام "مؤتلفه اسلامی"، رئيس اتاق مشترك ايران و چين، دارنده شركت بزرگ «حساس» كه در عرصه صادرات خشكبار و به خصوص "پسته ايران" در سطح جهان صاحب نام است. چند هفته قبل هم گفته شد دو بانک چینی را خریده، البته بعدا متذکر شد که کل بانک ها را نخریده ، بلکه سهام آنها را خریداری کرده است. (به دیگر سخن، در نتیجه ی افشاگرهای ایرانیان درون و برون مرز، مانند بسیاری از دیگر همراهانش، بخشی از سرمایه های خود را از بانک های نیویورک و لندن و سوییس و آلمان به چین منتقل کرده است

- علينقي خاموشي: دوران زیادی را به صندلی ریاست اتاق های بازرگانی تکیه زده و از "سابقه دار" هاست. به کت و شلوار عادیش نگاه کنید و با خودتان فکر کنید که در روزگاری نه چندان دور، هر مردی در شب دامادیش یکی از محصولات آقای مدیر را به تن می کرد. درست متوجه شدید، خاموشی 71 ساله، این عنوان ها را در کارنامه دارد (به جهت فزونی تعداد شرکت هایی که به واسطه ریاستش در بنیاد "مستضعفان" در آنها نیز نفوذ داشته است از ذکر بسیاری از آنها در اینجا خودداری شده است): رئیس هیات مدیره شرکت سرمایه گذاری ایران، رئیس هیات مدیره شرکت های: ریسندگی و بافندگی مطهری و پوشاک جامعه، مدیر کل شرکت های: ریسندگی و بافندگی مقدم و تیم، مدیر تولید نساجی ممتاز، عضو شورای عالی پول و اعتبار و رئیس بنیاد مستضعفان

- سید حمید حسینی: حضور اشخاصی مثل صفایی فراهانی در مجلس ترحیم پدر "وزیر ارشاد" برای بسیاری سوال برانگیز بود. پاسخ سوال را باید در فعالیت های اقتصادی برادر "وزیر ارشاد" جست، بالاخره برادر وزیر ارشاد با صفایی فراهانی همکار است. 52 ساله است. رئیس هیات مدیره گروه بین المللی مذاکرات و مدیر عامل شرکت پالایشگاه نفت سروش است. (بدین گونه می توان پیوندهای "پنهان" میان "سانسورچی ها" و "میلیاردها" را به خوبی نگریست

 

واسطه های ایرانی مقیم خارج از کشور و تحریم ها

 

جالب توجه اینکه همزمان با سرکوب ها و کشتارهای کنونی، دویست "سرمایه دار" ایرانی برون مرز نیز در همایش سرمایه گذاری در شیراز (خرداد 1389) شرکت می کنند تا از دزدان داخلی عقب نمانند

این "سرمایه داران" که بیشتر "کارگزار و واسطه" ی کنسرن های مالی-نفتی-نظامی جهانی اند، در درجه ی نخست برای "هم کاسه شدن" با "دزدان داخلی" در پروژه های نفت و گاز و پتروشیمی، و سپس انرژی و حمل و نقل و ساختمان کوشش می کردند. رشته های ناپیدا میان "ضد امپریالیست های داخلی" (از "تندروان" گرفته تا "پراگماتیست ها" و "اصلاح طلبان حکومتی") و "شیطان ستیزان خارجی" (از اروپایی ها گرفته تا امریکایی ها و آسیایی ها) را کشورهای مقیم این "سرمایه داران" آشکار می کرد: از امارات (یا بخشی از پیوند پنهان با کنسرن های امریکایی) 36 شرکت، از امریکا 18 شرکت، از انگلستان 14 شرکت، از آلمان 10 شرکت، و از فرانسه 7 شرکت

به دیگر سخن، تحریم های تازه تنها برای جلوگیری از پیدایی "رقیب" نظامی-اقتصادی "توانمند" در منطقه ی استراتژیک خاورمیانه (که از سده نوزده میلادی با سیاست "کشتی های توپدار"، "اشغال اقتصادی"، و در چند برش تاریخی، و از آن میان در چند سال گذشته عملا "اشغال نظامی" نیز شده است) صورت گرفته اند، و نمی توان انتظار داشت که کنسرن های جهانی از بازار مصرفی-نفتی ایران چشم بپوشند. بنابراین این شرکت های بین المللی بی گمان به همکاری خود با واسطه ها و دلال های انگلی-وارداتی ایرانی که اقتصاد کشور را با بحران روبرو کرده اند، با شیوه های نوین ادامه خواهند داد، و این "نظام" تک محصولی-نفتی و "ناتوان" را آشکار و نا آشکار تامین خواهند کرد

ندای این گونه "تحریم ها" به جنبش ملی و دمکرات ایران که هم چون آغاز سده بیست میلادی و "انقلاب مشروطه" براستی "پرچمدار دلیر" جنبش رهایی بخش ضد استعماری-نواستعماری در باختر آسیاست، بسیار گویاست: "کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من". برای اینکه این جنبش مانند جنبش پیشین به شکست نیانجامد، می بایست استقلال و آزادی را با "عدالت اجتماعی" پیوند ژرف داد، چرا که مردم ما در دشوارترین گاه نیز در زیر درفش "داد"، گرد هم می آیند و اخگرهای نبردی را که زیر خروارها خاکستر "خرافه و خیانت و خون" پوشانده اند، چنان می افروزند که استوارترین دژهای نامردمی را در برابرشان تابی نیست. آن گاه است که توده ها به گفته ی اندیشمند بزرگ "زرتشت" گوش فراخواهند داد: "ای اهورمزدا! از تو می پرسم، پادافره ی (سزای بد) آن بدکنشی که مایه ی زندگی خویش را جز به آزار کشاورزان و چارپایان بدست آورد، چیست؟ آیا آن نیک اندیشی که براستی برای افزونی بخشیدن به نیروی خانمان و روستا و کشور کوشاست، مانند تو خواهد شد؟... دانایی باید تا دانایی را بدین پرسش پاسخ گوید و بیاگاهاند. مبادا که از این پس نادان کسی را بفریبد. مبادا کسی از شما به گفتار و آموزش دروغ پرست گوش فرادهد، چه آن سیاهکار به خانمان و روستا و کشور ویرانی و تباهی رساند... هان ای مردم! ساز نبرد کنید و دروغ پرستان را از مرز و بوم خود برانید

داده ها پیرامون "بده بستان های تازه" ی درون و برون مرزی هم چنین آشکار می کنند که با وجود این "نظام"، در بر پاشنه ی پیشین خواهد چرخید، و علیرغم همه ی شعارهای مردم فریبانه، زیرپانهادن حقوق زنان، کشتار و سرکوب آزادیخواهان و جوانان و دانشجویان، سانسور هنرمندان و روشنگران، و فشار روزافزون به کارگران و رنجبران، در حقیقت امر پوششی خواهد ماند برای چپاول درآمدهای ملی و اجرای سیاست های استعماری و نواستعماری، آن هم در فضایی آکنده از تنش های داخلی و خارجی، و تندروی های آیینی

خشونتِ "بالاترین مقامهای نظامی و قضایی و اجرایی جمهوری اسلامی" بازتابی است از ترس سردمداران و یاوران آشکار و ناآشکار "نظام"، و بویژه نگرانی از بازپس دادن سرمایه های ملی به تاراج رفته در سه دهه ی گذشته، محاکمه در دادگاه های مردمی، از دست دادن بازارهای داخلی، و جایگزین شدن نیروهای ملی و دمکرات در رهبری ایران. اینان به خوبی می دانند که خیزش کنونی، هر سه پایه ی اقتصادی "نظام" (همانا پاسداران بالاجایگاه، و بنیاد-موقوفه داران فربه، و بازاریان بزرگ انگلی-وارداتی) را از یک سو، و سه پایه ی سیاسی "نظام" (همانا "تندروان" و "پراگماتیست ها" و "اصلاح طلبان حکومتی") را از دیگر سو، نشانه گرفته است، و در گدار خواست های صد ساله ی جنبش توده ای، همانا استقلال و آزادی و عدالت اجتماعی گام بر می دارد

در این کارزار، طیف های گوناگون ملی-مذهبی مان، که شکست "تاریخی" خود را هنوز با لجاجت انکار می کنند، بجاست که شتابان تر "تکليف خودشان را با (این) نظام مشخص کنند". چرا که در صورت ژرفش جنبش، کم کم همه ی "میان راه ها" به بن بست پایانی خواهند رسید، و تنها دو راه بر جای خواهد ماند: یا راه توده ها، یا راه نظامیان

 

کار ناکرده چه می خواهی مزد

 

در پاسخ به "جد اندر جد دزدان" نظام "ولایی" (چه هواداران "ولایت مطلقه"، و چه هواخواهان "ولایت عامه" و "عصر طلایی امام" یا عصر "حاجی ترانسفرها")، از زبان محمد علی افراشته طنزپرداز برجسته، و از دل میلیون ها ایرانی که آماج خود را بازپس گرفتن درآمدهای ملی به تاراج رفته، رسیدگی به سرکوب ها و کشتارهای سه دهه ی گذشته، و نیز برپایی ایرانی آباد و "توانمند" نهاده اند (و در حقیقت امر "دزدان ولایی" و "دزدان دریایی" را به "تله" انداخته اند)، می خوانیم

ای شغال تنه گنده خپله

دیدی افتاد دمت لای تله

خوب، بدجنسِ جد اندر جد دزد

کار ناکرده چه می خواهی مزد

بی شرافت، به کدام استحقاق

می کنی خربزه ها را قاچاق

آخر ای بی هنر و بی همه چیز

که تو را کرده عزیز جالیز

نیمه شب بهر چه آیی پابوس

دزد دزدانه بَری مرغ و خروس

مرغ بی وقت مگر چیزی خواند

که تناول بنماید آخوند

سیدی، عامی، تا خمس و زکات

به تو تقدیم نمایم، بد ذات

متولی دهات مایی

یا شفا یافته ی آقایی

یا که هستی گل و مولا درویش

سر خرمن طلبی حصه ی خویش

دزد یک جوجه خروس حلق آویز

دزد ده دهکده آقا و عزیز

دزد یک خربزه اندر سر دار

دزد صد قریه جناب سردار

>>Twitter

>>

 click

>>

 click

خيزش 88

منتشر شد و به گونه پي دي اف در دسترس خوانندگان است

اصل چهل و چهار قانون اساسی: پایه ای برای مصادره ی دارایی هایِ به یغما رفته ی توده ها از سوی بازاریان بزرگ و بنیاد-موقوفه خواران فربه و پاسداران بالا جایگاه در درون نظام ولایت فقیه

 

نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بر پایه سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی با برنامهریزی منظم و صحیح استوار است. بخش دولتی شامل کلیه صنایع بزرگ، صنایع مادر، بازرگانی خارجی، معادن بزرگ، بانکداری، بیمه، تأمین نیرو، سدها و شبکه‏های بزرگ آبرسانی، رادیو و تلویزیون، پست و تلگراف و تلفن، هواپیمایی، کشتیرانی، راه و راه‏آهن و مانند اینها است که به صورت مالکیت عمومی و در اختیار دولت است. بخش خصوصی شامل آن قسمت از کشاورزی، دامداری، صنعت، تجارت و خدمات میشود که مکمل فعالیتهای اقتصادی دولتی و تعاونی است

 

از اصل ۴۵ قانون اساسی: پایه ای برای بازپس گرفتن دارایی های تاراج شده ی مردم ایران از دست اندرکاران سامانه ی ولایی در سی سال گذشته

 

انفال و ثروتهای عمومی از قبیل زمینهای موات یا رها شده، معادن، دریاها، دریاچهها، رودخانه‏ها و سایر آبهای عمومی، کوه‏ها، دره‏ها‏، جنگٌلها، نیزارها، بیشههای طبیعی، مراتعی که حریم نیست، ارث بدون وارث، و اموال مجهول‏المالک و اموال عمومی که از غاصبین مسترد میشود

 

سه ستون اقتصادي سامانه ولايي که در درازاي سي سال نزديک به هفتصد ميليارد دلارسرمايه هاي ملي را بر باد داده اند، نزديک به هشتاد درصد اقتصاد ايران را زير کنترل دارند. اين سه نيروعبارتند از تجار بزرگ، بنياد-موقوفه خواران فربه و پاسداران بالا جايگاه در درون نظام ولايي. دستياران برون مرزي آنان نيز انحصارهاي مالي-نظامي-نفتي بين المللي هستند.سرکوب جنبش هاي زنان و جوانان و کارگران و روشنگران، پوششي است براي اين چپاول همه سويه

 click