داد

نشريه اجتماعي-اقتصادي

و پژوهشي-تاريخي

click
click
click
click
click
click

ایمانول کانت میگفت: "هر عمل غیر انسانی که در حق کسی صورت می گیرد، انسانیت را در من از بین می برد." این امر اخلاقی موتور حرکت جامعه مدنی نوین است که دیگر نمی خواهد دنیایی را، که در آن هر پنج ثانیه یک کودک از گرسنگی می میرد، تحمل کند

کتاب پيشنهادي

click

 

 

click

خوزستان خون آلود، ایرستان رزم آموز

بریده هایی از ارزیابی یکی از کارشناسان اقتصادی درون مرز پیرامون استان خوزستان را همزمان با افزایش ترور و قمه کشی و شلاق زنی کارگران و مزدبگیران و مردم این بخش نفتی کشور در دسترس خوانندگان می نهیم. واکنش های امنیتی-سیاسی «خلفای نفت ایران» و نیز دست درازی های دستیاران یا رقیبان نهان و نانهان منطقه ای-جهانی آنان در این بخش اقتصادی برجسته ی کشور، همگاه است با بالا گرفتن موج اعتصاب های کارگری نه تنها در جنوب نفتی-گازی، بلکه در چارسوی کشورمان: از اراک و تهران گرفته تا تبریز و مشهد. بحاست که جنبش مردمی، جدا از آن که دست پروردگان زراندوزان جهان و ایران چه سیاست های توده ستیزانه ای در ایران و منطقه پیش گیرند، با هشیاری بسیار کار سازمانی را در یکان های اقتصادی، بویژه یکان های کلیدی، دنبال گیرند: زمان به ندا درآوردن شیپور رزم پایانی برای به زباله دان تاریخ سپردن «خلفای نفت ایران» را، نه مال اندوزان جهان و ریزه خواران آنان، بلکه نیروهای ملی-دمکرات، و پیشاپیش آنان کارگران و مزدبگیران کشور، می بایست اعلام کنند. برای آن روز، که بی گمان فراخواهد رسید، بجاست که از امروز بسیار حساب شده تــــــر زمینه چینیم

+++

نوشته ای از سال هشتاد و هشت که هنگامه ی کنونی را نیر می نمایاند: متاسفانه ایجاد بی دلیل فضای امنیتی و سیاسی در استان که تشدید شده موجب فرار دادن کارشناسان دلسوز خوزستان شده و آنان را خانه نشین کرده است. جالب توجه اینکه علیرغم تمام چنین اقداماتی بیشترین شبکه های فساد مالی-اداری در استان خوزستان کشف شده اند. همین کارها باعث شده تا ایران بزرگترین صادر کننده فرهیختگان در جهان باشد و منابع معتبر جهان اعلام دارند که بیش ار هشت هزار استاد ایرانی در دانشگاه های جهان به تدریس و پژوهشهای علمی اشتغال دارند. و این هم بریده هایی از روشنگری های او

یکم: بدلیل عدم سرمایه گذاری کافی نه تنها در خوزستان، بلکه در تمامی کشور رشد اقتصادی در ایران برابر با نیم درصد خواهد بود

دوم: در اینکه دولت نهم کاستی های ناشی از 16 سال بی توجهی به بازسازی ویرانه های ناشی از جنگ تحمیلی را به ارث برده بود شکی نیست ولی در طول همین 4 سال گذشته حرکتی اساسی از آن دیده نشد. البته یادآوری این نکته ضروری است که اوج بی توجهی به استان خوزستان در دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی صورت گرفت. ایشان کار را به آنجا رساندند که در گردهم آیی مردم برای پاسداشت سالگرد بازپس گرفتن خرمشهر اعلام کردند که من مشکلات شما را می دانم ولی متاسفم که بگویم ما نمی توانیم کاری برای شما انجام دهیم

سوم: سدهای بزرگ کارون 4 و گتوند که برای کشور در صورت بهبهره برداری رسیدن بر پایه قیمت فعلی نفت خام سالیانه 3 میلیارد دلار صرفه جویی ارزی دارند، پس از گذشت بیش از 15 سال از آغاز عملیات اجرایی آنان هنوز به بهره برداری نرسیدهاند، در حالیکه ساخت یک سد نباید بیش از 4 سال بطول انجامد. طرح موسوم به طرح مقام رهبری برای توسعه کشاورزی استان خوزستان شامل 320 هزار هکتار پایانه سد کرخه چرا اجرایی نشد؟ از مبلغ 700 میلیون دلار اختصاص داده شده به استان خوزستان از محل حساب ذخیره ارزی در نخستین سفر هیات دولت چه مقدار محقق شده است؟ آیا مردم میدانند که تقریباً مبلغی جذب نشده و این مصوبه تنها جنبه نمایشی داشته است؟ آیا مسوولان سازمان جهاد کشاورزی و صنایع استان خوزستان پاسخی برای این ناکارآمدی ها دارند؟ آیا نمی توان از این گفته رییس سازمان جهاد کشاورزی اظهار شگفتی نکرد که تولید گندم در استان خوزستان در سال آینده از 1.6 به 1.7 میلیون تن می رسد و دلیل آن را افزایش بارندگی می دانند؟ به عبارتی افزایش بهره وری در هکتار و بکارگیری شیوه های نوین آبیاری موجب اینکار نشده است. آیا در بخش صنعت کاری شده است؟ مدیر عامل شرکت فولاد خوزستان چند روز پیش در یک گردهمایی میگویند، برای ساخت مجتمع فولاد خرمشهر نیاز به 8 هزار میلیارد ریال بصورت ارزی و ریالی داریم. برای افزایش ظرفیت تولید فولاد خوزستان از 3.2 به 5 میلیون تن نیز به همین مقدار منابع مالی نیازمندیم اما گوش شنوایی برای این گفته ها نیست

چهارم: (ما با) با تعطیلی واحدهای پتروشیمی و عدم آغاز عملیات اجرایی پروژه های جدید در منطقه ویژه پتروشیمی ماهشهر علیرغم درآمدهای افسانه ای نفت، و بیکاری که در آن منطقه بیداد میکند، (روبرو) هستیم

پنحم: در مورد ضعیف بودن مدیران استان شکی نیست ولی در پایان سومین سفر هیات دولت تنها مدیر عامل بی کفایت سازمان آب و برق خوزستان عوض شد در حالیکه سایر مسوولین استان از جمله بخش راه و ترابری، کشاورزی و صنایع نیز بعلت عملکرد ضعیف می بایستی تغییر می کردند و استاندار فعلی که بدون شک مسوولیت نظارت بر فعالیت های استان را دارد در کمال شگفتی فراوان برای مدت 4 سال دیگر به سمت استاندار خوزستان برگزیده شدند. گویی هدف این است که شرایط استان خوزستان همانند گذشته ادامه پیدا کند

ششم: در اینکه مصوبات هیات دولت به استانها دارای پشتوانه کارشناسی نیستند همین بس که مصوبه هیات دولت مبنی بر ساخت خط لوله پرهزینه اتیلن شرق کشور اشاره کرد که به دلیل کمبود آب در استان های مسیر این لوله غیر قابل اجرا تشخیص داده شده است

هفتم: در نوشتار خود تلاش کردم که با ظرافت بسیار به شرایط ویژه خوزستان و خطراتی که در صورت ادامه فقر اقتصادی در آن ایران را تهدید می کند بپردازم ولی گویا خوانندگان به این نکته توجه نکردند. بیاد دارم روزی وزیر پیشین نفت را ملاقات کردم، به ایشان گفتم به ظرفیت پیش از جنگ رساندن پالایشگاه آبادان برای ما اهمیتی فراتر از افزایش تولید فراوردههای نفتی را دارد و به معنای یک غرور ملی است. ایشان در پاسخ گفتند مردم آبادان از ما طلبکار هستند و تا زمانی که من وزیر نفت هستم اجازه خرج کردن حتی یک دلار در پالایشگاه آبادان را نخواهم داد. اگر این گفته با دقت موشکافی شود می توان به پاره ای از مسایل مبتلا به این استان پیبرد.

هشتم: مرا متهم به ایجاد اختلاف بین مردم و دولت می کنند و دلیل می آورند که آیا جانبازی را که از او یاد بردم اشراف کامل به مسایل خوزستان دارند که چنین اظهار نظری کردند؟ نیازی به این نیست که ایشان مطلبی گفته باشند یا نه، مردم خود به مسایل آگاه هستند و میتوانند سره راه از ناسره تشخیص دهند

نهم: در روزنامه ها از قول نماینده ماهشهر در مجلس آمده بود که در اعتراض به صداوسیما عنوان کرده بود شهر ماهشهر دارای بیشترین تعداد مهاجران جنگ زده است و نرخ بیکاری در آن در بالاترین حد در استان است. البته تعداد اندکی از مردم ایران می دانند که ایشان مدتی استاندار استان خوزستان بوده اند و بخشی از مشکلات فعلی استان مربوط به زمان مدیریت ایشان است

دهم: ایران بدون خوزستان نمی تواند وجود داشته باشد. اندکی به اطراف خود نگاهی بیاندازید: گرمای خانهمردم، سوختی که در خودروها استفاده میشود، یارانه هایی که به مصرف کنندگان داده میشود همه سرچشمه در خوزستان دارند. اگر حتی به سفره خود نگاهی بکنید مشاهده خواهید نمود که بر سر سفره های ایرانی ها چیزی جز کالاهایی که با پول نفت وارد می شود وجود ندارد. بخش بزرگی از نان، 85 درصد روغن نباتی مصرفی، دوسوم شکر مصرفی، برنج و اخیراً هم میوه های خارجی همه از محل درآمد نفت و گاز طبیعی تامین می شود. بعبارتی اگر خدای ناکرده روزی درآمد نفت کشور کاهش یابد با توجه به عدم سرمایه گذاری در بخشهای مولد اقتصادی، تفاوت چندانی با مردم آفریقا و بنگلادش نخواهیم داشت. اگر برق خانه ها و صنایع در اوج مصرف در ایران از تبریز گرفته تا تهران و اصفهان و مشهد قطع نمی شوند ناشی از تولید برق از سدهای ساخته شده بر روی 3 رودخانه بزرگی است که در خوزستان قرار دارند، زیرا اینگونه سدهای برق آبی در زمان اوج مصرف وارد مدار میشوند ... خوزستان را تنها به عنوان یکی از استانهای ایران می شناسم و کارهایی که در آنجا صورت می گیرد و باید بگیرد در هیچ جای ایران امکان آن وجود ندارد

یازدهم: نفت و گاز طبیعی خوزستان و برق تولیدی ناشی از سدهای آن متعلق به همه ایرانیان است. بنابراین عنوان مطالب احساسی مبنی بر اینکه منابع خوزستان در تهران هزینه میشوند برداشتی است کاملاً نادرست. تونل توحید در تهران و بزرگراههای شهرهای مشهد و اصفهان با پول نفت خوزستان ساخته نشده اند. هزینهآنها را مردم و بنگاه های اقتصادی آن شهرها پرداخت کرده اند. شهرداری های شهرهای بزرگی مانند اصفهان، مشهد، تبریز و تهران برای اجرای پروژههای عمرانی خود حتی اقدام به انتشار اوراق مشارکت کردند و میکنند. اینکه شهرداران خوزستان نمی توانند منابع درآمدی خود را تنوع بخشند و یا اقدام به انتشار اوراق مشارکت نمایند دلیل ناکارآمدی آنها و عدم شناخت از واقعیت های موجود است

دوازدهم: اینکه گفته شده که غیر بومی ها در اولویت استخدام هستند مطلبی است کاملاص نابجا ـ این مطلب را حتی در زمان اجرای طرح توسعه نیشکر و صنایع جانبی هم بارها عنوان کردند ولی بر پایه آنچه دیدهام 97 درصد شاغلین این طرح خوزستانی و بویژه هممیهنان عرب زبان ما هستند. در اینکه مدیران استان خوزستان ضعیف هستند بحثی نیست ولی انیکه نیروهای غیربومی عامل عقب ماندگی استان خوزستان هستند سخنی است کاملاً نادرست

سیزدهم: کدام مدیر ارشد استان، ساکن خوزستان است؟ حتی پزشکان متخصص نیز به شکل پروازی در خوزستان حضور دارند و دلیل آنهم نبود امکانات زیربنایی مانند مدرسه، دبیران شایسته، بیمارستان مجهز و فضای شهری مناسب و سایر تاسیسات زیربنایی که در جذب کارشناسان و متخصصان مفید واقع میشود است. چرا در گذشته نه تنها تمام مدیران استان ساکن آنجا بودند و متخصصان خارجی حتی با خانوادهخود در خوزستان زندگی می کردند و حال عکس آن انجام می شود؟ به یاد دارم در دانشگاه جندی شاپور اهواز حتی فارغ التحصیلان درجه دکترای دانشگاه کمبریج که همواره جزو 10 دانشگاه برتر جهان بوده است درس میدادند. در دانشکده نفت آبادان هم چنین بود. حال مقایسه بفرمایید که ... دانشگاه چمران چه وضعی دارد؟ و آیا اصولا دانشگاه شهید چمران اهواز در رده بندی جهانی مراکز علمی جایگاه علمی گذشته خود را دارد که بتواند استادان معتبر را به خود جذب کند

چهاردهم: نوشته بودند که 30 درصد آبهای ایران در خوزستان جاری هستند (البته بیش از این رقم است). آیا خوانندگان میدانند که بر روی رودخانه کارون پنج سد دیگر به نام کارون 2، بازوفت، خرسان 1، 2 و 3 میتوان ساخت که هنوز حتی عملیات اجرایی یکی از آنان نیز آغاز نشده است. آیا دولتی که در چهارسال گذشته درآمدهای افسانه ای نفت را داشت نمی توانست در این مورد کاری بکند؟ بر روی رودخانه دز علاوه بر سد فعلی که چهال و پنج سال پیش با تکنولوژی های آن زمان در مدت چهار سال ساخته شد می توان سد بختیاری که در صورت ساخته شدن با داشتن ارتفاعی برابر با 310 متر بلندترین سد جهان خواهد بود را عملیاتی کرد. بر روی رودخانه کرخه نیز دو سد دیگر بنام سدهای سازبن و پاعلم باید ساخته می شدند که در دولت آقای خاتمی عملیات اجرایی آنان نه تنها آغاز نشد بلکه آنان را غیراقتصادی دانستند. دولت خاتمی علیرغم یک میلیارد مارکی که دولت آلمان به ایران برای سد بختیاری و جهت نجات از بحران مالی یک شرکت ساختمانی آلمانی پیشنهاد داده بود به دلیل مدیریت ضعیف اجرایی نشد. به عبارتی این اقدام موجب شد تا ایران از سه هزار مگاوات برق ارزان و ذخیره سه میلیارد متر مکعب آب محروم گردد

پایانه: براي آنكه اهميت استان خوزستان و نقش آن در سرنوشت ايران را مشخص تر بنمايم عينا متن گفتگوي يك جاسوس اينتليجنت سرويس انگلستان به نام كاپيتان نوئل را ارائه مي كنم. در سال 1209 شمسي او مامور منطقه بختياري شد و كشف و كراماتي از خود به ظهور رسانيد. توضيح آنكه او سكه هاي زرد را قبلا در كوزه هاي كهينه گلي جا داده و در نقطه اي دور افتاده دفن مي كرد بعدا بمنظور فريب و اغفال بختياري ها كه از آنها درخواست كمك داشته و مخصوصا براي اثبات اين مطلب كه او از همه چيز اطلاعات كامل دارد محل اختفاي دفينه ها را با مهارت و استادي تمام نظير عمليات حقه بازان و شيادان كشف مي نمود و محتوي كوزه ها را بين خوانين قسمت ميكرد و بدين طريق بختياريها را در اجراء دستورالعمل هايش مطيع ميساخت. در وقايع شهريور بيست او رييس شركت آبياري منطقه خوزستان شد و چون مصاحبه او با يك نفر ايراني حاوي نكات جالب توجهي است لذا عينا در اينجا ميآوريم: سوال از كاپيتن نوئل: چگونه شما چهل ميليون جزيره نشين، رجال سياسي ما را فرمان بردار خود ميكنيد؟ كاپيتن نوئل: در ممالكي كه منافع حياتي داريم نبايد بگذاريم مردان لايق حكومت كنند دستور است كه هر گاه يكي از رجال سياست خواست به نفع كشورش كار كند يا بايد او را از بين ببريم و يا از راس كاري كه به عهده دارد برش داريم. سوال: آيا حيف نيست اراضي باير ما در خوزستان خشك و لم يزرع باشد؟ كاپيتن نوئل: آيا تصديق نداريد كه نفت از قدرتهاي درجه اول دنيا است و بهتر است دور اين قدرت جهاني، جمعيت هر چه كمتر باشد. اگر غير از كار صنعت نفت، حرفه اي در اين جاها باشد و كار كشاورزي رونق بگيرد كارگر ارزان پيدا نميشود و مردم سير ميشوند و آنوقت سيرها اسباب زحمت ما خواهند شد. و از گفته هاي او است كه كشت نيشكر در ايران نتيجه ندارد و بي جهت سازمان كشاورزي در اين باره تلاش ميكند زيرا اگر نيشكر كاشته شود چه كسي خريدار شكر انگليسي در ايران خواهد بود. او اعتقاد داشت كه بايد در جنوب ايران دولتي تشكيل يابد كه درآمد نفت جنوب به اين دولت متعلق باشد، شايد تشكيلات پليس جنوب مقدمات اجراء همين نقشه بود. البته كار به اينجا پايان نيافت و دوباره بيست سال بعد اين دمل چركين سرباز كرد و در اوائل دهه ی چهل خورشيدي و در زمان حكومت پهلوي، بيگانگان، یا عمدتا شركتهاي نفتي انگليس، اقدام به تحريك خوانين شرق خوزستان كه داراي ذخائر نفت فراوان است نمودند و آنان را مسلح و تحريك به شورش عليه دولت وقت كردند كه در اين جريان بسياري از نيروهاي دولتي جان خود را از دست دادند

دکتر بهمن آرمان، استاد اقتصاد، کارشناس درون مرز

click

>>Twitter

>>

 click

>>

 click

click

بهارا باش کاين خون گل آلود

برآرد سرخ گل چون آتش از دود

 click

قاجاریان تراژدی صفویان، و ولاییان کمدی آنانند

جسد او (شاه عباس) بعدها از "کاشان به قم منتقل شد و عده ای نوشته اند که این کار پنهانی انجام شد، بعض سیاحان نوشته اند که پادشاهان صفوی، از ترس اینکه مبادا استخوان های آن ها به سرنوشت استخوان شاه تهماسب دچار شود، وصیت می کردند که بعد از مرگ آن ها، چند تابوت مشابه از دروازه های شهر خارج کنند و هر کدام را به طرفی ببرند تا معلوم نشود قبر شاه کجاست، و به همین سبب سنگ قبر شاه عباس در کاشان هم نوشته ای به نام ندارد". دوسرسو نویسنده فرانسوی سده ی هیجده میلادی نیز به همین ناخشنودی ها اشاره دارد، وقتی یادآور می شود؛ "از آنجا که در زمان او (شاه عباس) تاج و تخت پادشاهی در دودمان صفوی نوپا بود، چون او نبیره ی شاه اسماعیل بود و پادشاهی این خاندان میان مردم هنوز آیین دیرینه ای نشده بود، «ترس شاه عباس از مردم کشور خود، بیشتر از ترس همسایگان برون مرزی» بود. شاه عباس در همه ی شهرها و نقاط کشور گروه های آمیخته ای از نژاد و زبان گرد می آورد تا از لحاظ آداب و رسوم و عقاید متفاوت باشند. مردم گرچه همه پیرو یک قانون و دستور بودند، ولی با سیاست (افزوده ی نگارنده: "سیاست تفرفه بیانداز و حکومت کن" یا سیاست "حیدری-نعمتی")، اتحاد و یگانگی در میان آن ها بر علیه دولت غیرعملی می گردید." (آن چه امروز نیز دزدان ولایی و دزدان دریایی، دست در دست هم بدان عمل می کنند). و اینجا یک پرسش از دست اندرکاران "نظام ولایی": آیا دست اندرکاران "نظام ولایی" پس از سه ده سیاهکاری و خون ریـــــــــــزی، سرنوشتی چون "شاهان دین پناه" صفوی خواهند یافت. چند سده پیش، زمینه ی نخبه زدایی و بی رنگ شدن علوم اثباتی و تجربی، و پر رنگ شدن گرایش های خرافی و غیرتجربی را، مجتهدان "متعصب" و "نادان" و "ثروتمند" صفوی فراهم می ساختند، و امروز زمینه ی دگراندیش کشی ها و خرافه گرایی ها را "متعصبان" و "نادانان" و "دارایان" رنگارنگ ولایی فراهم می سازند. آیا فاجعه ی ملی در سال شصت و هفت و کشتار هزاران زندانی سیاسی در دوران "طلایی امام" بازخوانی چنین رویدادهای تلخی نیست: "دو تن از سرداران مراد بیک جهان شاهی و سایلتمش بیک را غازیان (سربازان شاه اسماعیل "مرشد کامل" و متعصب شیعه) زنده زنده به سیخ کشیدند و بریان کردند و به عنوان هشداری به دیگران، به جای کباب" خوردند

 

????
?????? ??
???? ????? ? ???

اصل چهل و چهار قانون اساسی: پایه ای برای مصادره ی دارایی هایِ به یغما رفته ی توده ها از سوی بازاریان بزرگ و بنیاد-موقوفه خواران فربه و پاسداران بالا جایگاه در درون نظام ولایت فقیه

نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بر پایه سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی با برنامهریزی منظم و صحیح استوار است. بخش دولتی شامل کلیه صنایع بزرگ، صنایع مادر، بازرگانی خارجی، معادن بزرگ، بانکداری، بیمه، تأمین نیرو، سدها و شبکه‏های بزرگ آبرسانی، رادیو و تلویزیون، پست و تلگراف و تلفن، هواپیمایی، کشتیرانی، راه و راه‏آهن و مانند اینها است که به صورت مالکیت عمومی و در اختیار دولت است. بخش خصوصی شامل آن قسمت از کشاورزی، دامداری، صنعت، تجارت و خدمات میشود که مکمل فعالیتهای اقتصادی دولتی و تعاونی است

از اصل ۴۵ قانون اساسی: پایه ای برای بازپس گرفتن دارایی های تاراج شده ی مردم ایران از دست اندرکاران سامانه ی ولایی در سی سال گذشته

انفال و ثروتهای عمومی از قبیل زمینهای موات یا رها شده، معادن، دریاها، دریاچهها، رودخانه‏ها و سایر آبهای عمومی، کوه‏ها، دره‏ها‏، جنگٌلها، نیزارها، بیشههای طبیعی، مراتعی که حریم نیست، ارث بدون وارث، و اموال مجهول‏المالک و اموال عمومی که از غاصبین مسترد میشود

سه ستون اقتصادي سامانه ولايي که در درازاي سي سال نزديک به هفتصد ميليارد دلارسرمايه هاي ملي را بر باد داده اند، نزديک به هشتاد درصد اقتصاد ايران را زير کنترل دارند. اين سه نيروعبارتند از تجار بزرگ، بنياد-موقوفه خواران فربه و پاسداران بالا جايگاه در درون نظام ولايي. دستياران برون مرزي آنان نيز انحصارهاي مالي-نظامي-نفتي بين المللي هستند.سرکوب جنبش هاي زنان و جوانان و کارگران و روشنگران، پوششي است براي اين چپاول همه سويه

 click

click
click
click
click
click
click
click
click
click
click
click