داد

نشريه اجتماعي-اقتصادي

و پژوهشي-تاريخي

click
click
click
click
click
click

ایمانول کانت میگفت: "هر عمل غیر انسانی که در حق کسی صورت می گیرد، انسانیت را در من از بین می برد." این امر اخلاقی موتور حرکت جامعه مدنی نوین است که دیگر نمی خواهد دنیایی را، که در آن هر پنج ثانیه یک کودک از گرسنگی می میرد، تحمل کند

کتاب پيشنهادي

click

 

click
پیچــــــــی تاریخــــــــی

درگیری جنبش مردمی با رفورمیسم، ناسیونالیسم و شوینیسم

روزگار، پیچ خطرناکی را برای تاریخ کشورمان در حال تدارک است. امروز چپ باید (بر پایه ی خواست های اقتصادی-اجتماعی براستی درخور توده های درد و کار و پیکار) تصمیم تاریخی خود را در این بزنگاه بگیرد. تنها اندیشه های چپ و کارگری است که می تواند کشور و زحمتکشان ایران را در این بزنگاه نجات دهد و حتا منطقه را از یک بحران و جنگ دردناک برهاند. چپ باید به وظیفه تاریخی خود واقف شده با اتحاد به مبارزه علیه تفکرات عقب مانده ای که سودای به دست گرفتن ایران را دارد تا ژاندارم وحشی و بی ضابطه ای برای سرمایه داری شود، نقطه پایان بگذارد. ما از این توان و پتانسیل برخورداریم. کافی است با سلایق مختلف به دور اصــــــــــلی ترین مطالبه جمع شده و توان مان را یکی کنیم. اندیشه های کارگری هنوز در جسم و جان مردم ایران حضوری صد ساله دارد. کافی است برخوردهای خشن پلیسی را با طبقه کارگر به جان آمده و رهبرانش ببینید. بارها موسی غنینژادها، مولاناها، و نیلیها از سوسیالیستی بودن اقتصاد ایران (بویژه از اصل چهل و چهار قانون اساسی) و ساختارش گله و شکایت کرده اند. این به دلیل این است که ما سازمان تامین اجتماعی داریم که در منطقه (مدل آن) بی نظیر است. اتحادیه تعاونی های مصرف امکان یک سیستم توزیع عادلانه ضد سرمایه داری است که متاسفانه نابودش کردند. بستر برای طرح اندیشه های کارگری هر روز مناسب تر میشود، اگر ما به خود آییــــــــــم و از وظیفــــــــــه تاریخــــــــــی خود غافل نشویم

گزیده هایی از سخنان سرپرست سندیکای فلزکار مکانیک، که درنگیدنی است: بحران هر روز بیشتر میشود و زحمتکشان حتا بدون داشتن سازمان صنفی و طبقاتی خود وارد میدان شده اند. به همین دلیل اعتراضات افزایش یافته است. به نظر من دو اتفاق هر روز در این مبارزات نمود بیشتری می یابد

یکم: اعتراضات بازنشستگان پررنگ تر می شود

دوم: اعتراضات با طولانی تر شدن، افراد بیشتری را به خود جلب می کند

بازنشستگان به دلیل اینکه وقت کافی دارند در اوقات اداری می توانند به تجمع بیایند و همچنین ترسی از بیکار شدن هم ندارند به همین خاطر تجمعات بازنشستگان هر روز پررنگتر می شود. این بازنشستگان کسانی هستند که دوران انقلاب را دیده و باتجربه شده اند. مهمتر از همه، آرمانگرا هستند و به این سادگی از میدان بیرون نخواهند رفت

اما هر زمان که کارگران به میـــــــــــــدان بیایند و سازمانــــــــــدهی هم داشته باشند، هم اعتصابات از عمــــــــــق بیشتری برخوردار میشوند و هم شهــــــــــر را درگیر موضوع می کنند. این شیوه مبارزاتی در معادن چادرملو و سنگرود در اوایل دهه نود از طریق انجمن های صنفی کارگران که در آن کارگران سندیکایی نقش اصلی را بازی می کردند، برنامه ریزی شد. با بردن خواسته های به حق کارگران به میان مردم، اعتراضات سمت و سویی فراگیــــــــر پیدا کرد. شما همین دستاورد را در تظاهرات کارگران هپکو و فولاد و هفت تپه می بینید که چگونه مردم با این تظاهرات ابراز همدردی کرده و حتا خانــــــــــوادههای کارگران هم به این تظاهرات می پیوندند. در تظاهرات کارگران فولاد ما شاهد پیوستن آموزگــــــــــاران و پرستــــــــــاران شهر اهواز به این اعتراضات هستیم و مردم شــــــــــهر هم با آنها پیوسته ابراز همدردی می کنند

من امیدوارم که دوستان کارگر قبل از آنکه دست به اعتصاب بزنند در تدارک صندوق اعتصاب بکوشند و با تماس با دیــــــــــگر کارگران و کارخانههای همجــــــــــوار با آنان هماهنگ شوند تا اگر اعتراض شان تداوم یافت کارگران کارخانه های همجوار از آنان حمـــــــــایت کنند

اما چرا اعتراضات متمرکز نیست. باید بگویم که سرکوب سندیکالیست ها در صـــــــــدر برنامه های دولت قرار دارد. در حال حاضر سندیکای نیشکر هفت تپه با دو کوشنــــــــــده کارگری زندانی علی نجاتی، اسمعیل بخشی و خانم سپیده قلیان، شرکت واحد با دو کوشنــــــــــده کارگری داود رضوی و ابراهیم مددی که به حبس محکوم شده اند، سندیکای کارگران فلزکار مکانیک ایران با شش کارگری که پنــــــــــج نفرشان در جنوب کشور دادگاهی شده اند و یک نفر هم در استان تهران منتظر حکم دادگاهش است، کانون صنفی معلمان تهران با سه کوشنــــــــــده اسماعیل عبدی، لنگرودی، و حبیبی که زندانی هستند مورد هجوم واقع شده اند. مگر هر تشکلی چند سازمانده و مغز متفکر دارد؟ با این اوصاف سندیکالیست ها که بخش متمرکز و سازمان یافته جنبش کارگری اند این چنین سازمان دهندگان اش زیر ضرب هستند. به همین دلیل اعتراضات نتوانسته متمرکز باشد (آنچه در پرانتزها آمده، افزوده ی ماست: که می بایست برای آن راهکارهای هشیارانه تر برگزید. در این زمینه برای نمونه بنگرید به لینک پایان نوشتار). اما اجازه دهید از فرصت استفاده کرده به عنوان یکی از تریبون های چپ موردی را به عرض شما برسانم

با توجه به بحران فزاینده و خروج بی محابای ثروت مردم ایران توسط غارتگران و طوفان رکود در صنعت و موج بیکارسازی طبقه کارگر و نبود یک برنامه ریزی صحیح در کشور برای خروج از این بحران، شوربختانه میهن مان با شورش های پی در پی مواجه خواهد شد، و سرکوب هم خواهد گشت (که با بهــــــــره گیری حساب شده از آزمون های جنبش های کارگری کامیاب جهان، بی گمــــــــان می توان از سرکوب "خیزش های مردمی" جلوگرفت). این سرکوب بدنه شورش را به سمت گروه های افراطی که در کشور چند سالی است فعال گشته اند (و بی تــــــــردید در سربرآوردن آنان و همتایان شان، زراندوزان کشوری-منطقه ای-جهانی نقش ویژه داشته و دارند، آن چه در تاریخ جنبش های دادورانه ی چارسوی سپهر بــــــــارها بازخوانی شده است) خواهد برد، از جمله افراطیون مذهبی چون داعش و نژادپرستان و قومیت گرایان

در اعتراضات کارگران فولاد اهواز در روزهای آخر، اطلاعیه ای حمایتی از یک گروه افراطی عربی به زبان عربی صادر شد که گویای تحلیل من است. در جنوب، غرب، شمال غربی، جنوب شرقی افراطیون در حال تردد و عضوگیــــــــری هستند. عناصر حمله کننده به مجلس جوانانی بودند که به خاطر سه میلیون تومان به عضویت این گروه در آمده بودند. در نخل تقی که شهرکی کارگری است و کارگران پروژهای در آن ساکن هستند بارها گزارشاتی از درگیری عناصر داعشی با پوشش عربی با کارگران غیرعرب داشته ایم که به کارگران غیرعرب حمله شده و کارگران هم عرب و غیرعرب پاسخ مناسب داده اند. این عناصر در میان فقرا به یارگیری مشغولند. در خارج از کشور، همه آنانی که از این شورش ها میخواهند کلاهی برای خود بدوزند یا افراطیون مذهبی اند و یا با تفکرات عقب مانده سیاسی نژادپرستانه و یا پادشاهی هستند. آنان به دنبال سودجویی از این شورش ها جهت حضور بیگانگان در کشور بوده و تلاش خواهند کرد جنــــــــگ داخـــــــلی را به کشور و مردم ایران تحمیل کنند (همانا برای جلوگیری از بالیدگی و کامیابی جنبش کارگری-مردمی، آن هم پس از صد سال پیکار و جانفشانی بی گسست) که یا به صورت لیبی در بیاییم و یا مانند یوگسلاوی چند پاره شویم که منظور نظر استراتژیست های آمریکایی و اسراییلی (و نیز همپالگی ها و ریزه خوارهای کشوری-منطقه ای-جهانی آن ها) است

روزگار، پیــــــــــچ خطــــــــــرناکی را برای تاریخ کشورمان در حال تدارک است. امروز چپ (بر پایه خواست های اقتصادی-اجتماعی براستی درخور توده های درد و کار و پیکار) باید تصمیم تاریخی خود را در این بزنگاه بگیرد

تنها اندیشه های چپ و کارگری است که می تواند کشور و زحمتکشان ایران را در این بزنگاه نجات دهد و حتا منطقه را از یک بحران و جنگ دردناک برهاند. چپ باید به وظیفه تاریخی خود واقف شده با اتحاد به مبارزه علیه تفکرات عقب ماندهای که سودای به دست گرفتن ایران را دارد تا ژاندارم وحشی و بی ضابطه ای برای سرمایه داری شود، نقطه پایان بگذارد. ما از این توان و پتانسیل برخورداریم. کافی است با سلایق مختلف به دور اصــــــــــــلیترین مطالبه جمع شده و توان مان را یکی کنیم

اندیشههای کارگری هنوز در جسم و جان مردم ایران حضــــــــــوری صــــــــــد ســــــــــاله دارد که با طرح آن در میان مردم از محبوبیتی فزاینده برخوردار است. کافی است برخوردهای خشن پلیسی را با طبقه کارگر به جان آمده و رهبرانش را ببینید. بارها موسی غنینژادها، پرفسور مولاناها، و نیلی ها از سوسیالیستی بودن اقتصاد ایران (بویژه اصل چهل و چهار قانون اساسی) و ساختارش گله و شکایت کرده اند. این فقط به دلیل این است که ما سازمان تامین اجتماعی داریم که در منطقه (مدل آن) بی نظیر است. اتحادیه تعاونی های مصرف امکان یک سیستم توزیع عادلانه ضد سرمایه داری است که متاسفانه نابودش کردند

بستر برای طرح اندیشه های کارگری هر روز مناسب تر میشود: اگر ما به خود آییــــــــــم و از وظیفــــــــــه تاریخــــــــــی خود غافل نشویم

پانویس: آن چه در پرانتزها آمده، افزوده ی گاهنامه ی داد است

فروردین نود و هشت، گفتگوی رادیو زمانه با سرپرست سندیکای کارگران فلزکار مکانیک ایران

با گرایش های رفورمیستی و ناسیونالیستی و شوینیستی، بویژه در درونــــــــه ی جنبش کارگری همه سویه برزمیم

click

click

>>Twitter

>>

 click

>>

 click

click

بهارا باش کاين خون گل آلود

برآرد سرخ گل چون آتش از دود

 click

قاجاریان تراژدی صفویان، و ولاییان کمدی آنانند

جسد او (شاه عباس) بعدها از "کاشان به قم منتقل شد و عده ای نوشته اند که این کار پنهانی انجام شد، بعض سیاحان نوشته اند که پادشاهان صفوی، از ترس اینکه مبادا استخوان های آن ها به سرنوشت استخوان شاه تهماسب دچار شود، وصیت می کردند که بعد از مرگ آن ها، چند تابوت مشابه از دروازه های شهر خارج کنند و هر کدام را به طرفی ببرند تا معلوم نشود قبر شاه کجاست، و به همین سبب سنگ قبر شاه عباس در کاشان هم نوشته ای به نام ندارد". دوسرسو نویسنده فرانسوی سده ی هیجده میلادی نیز به همین ناخشنودی ها اشاره دارد، وقتی یادآور می شود؛ "از آنجا که در زمان او (شاه عباس) تاج و تخت پادشاهی در دودمان صفوی نوپا بود، چون او نبیره ی شاه اسماعیل بود و پادشاهی این خاندان میان مردم هنوز آیین دیرینه ای نشده بود، «ترس شاه عباس از مردم کشور خود، بیشتر از ترس همسایگان برون مرزی» بود. شاه عباس در همه ی شهرها و نقاط کشور گروه های آمیخته ای از نژاد و زبان گرد می آورد تا از لحاظ آداب و رسوم و عقاید متفاوت باشند. مردم گرچه همه پیرو یک قانون و دستور بودند، ولی با سیاست (افزوده ی نگارنده: "سیاست تفرفه بیانداز و حکومت کن" یا سیاست "حیدری-نعمتی")، اتحاد و یگانگی در میان آن ها بر علیه دولت غیرعملی می گردید." (آن چه امروز نیز دزدان ولایی و دزدان دریایی، دست در دست هم بدان عمل می کنند). و اینجا یک پرسش از دست اندرکاران "نظام ولایی": آیا دست اندرکاران "نظام ولایی" پس از سه ده سیاهکاری و خون ریـــــــــــزی، سرنوشتی چون "شاهان دین پناه" صفوی خواهند یافت. چند سده پیش، زمینه ی نخبه زدایی و بی رنگ شدن علوم اثباتی و تجربی، و پر رنگ شدن گرایش های خرافی و غیرتجربی را، مجتهدان "متعصب" و "نادان" و "ثروتمند" صفوی فراهم می ساختند، و امروز زمینه ی دگراندیش کشی ها و خرافه گرایی ها را "متعصبان" و "نادانان" و "دارایان" رنگارنگ ولایی فراهم می سازند. آیا فاجعه ی ملی در سال شصت و هفت و کشتار هزاران زندانی سیاسی در دوران "طلایی امام" بازخوانی چنین رویدادهای تلخی نیست: "دو تن از سرداران مراد بیک جهان شاهی و سایلتمش بیک را غازیان (سربازان شاه اسماعیل "مرشد کامل" و متعصب شیعه) زنده زنده به سیخ کشیدند و بریان کردند و به عنوان هشداری به دیگران، به جای کباب" خوردند

 

????
?????? ??
???? ????? ? ???

اصل چهل و چهار قانون اساسی: پایه ای برای مصادره ی دارایی هایِ به یغما رفته ی توده ها از سوی بازاریان بزرگ و بنیاد-موقوفه خواران فربه و پاسداران بالا جایگاه در درون نظام ولایت فقیه

نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بر پایه سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی با برنامهریزی منظم و صحیح استوار است. بخش دولتی شامل کلیه صنایع بزرگ، صنایع مادر، بازرگانی خارجی، معادن بزرگ، بانکداری، بیمه، تأمین نیرو، سدها و شبکه‏های بزرگ آبرسانی، رادیو و تلویزیون، پست و تلگراف و تلفن، هواپیمایی، کشتیرانی، راه و راه‏آهن و مانند اینها است که به صورت مالکیت عمومی و در اختیار دولت است. بخش خصوصی شامل آن قسمت از کشاورزی، دامداری، صنعت، تجارت و خدمات میشود که مکمل فعالیتهای اقتصادی دولتی و تعاونی است

از اصل ۴۵ قانون اساسی: پایه ای برای بازپس گرفتن دارایی های تاراج شده ی مردم ایران از دست اندرکاران سامانه ی ولایی در سی سال گذشته

انفال و ثروتهای عمومی از قبیل زمینهای موات یا رها شده، معادن، دریاها، دریاچهها، رودخانه‏ها و سایر آبهای عمومی، کوه‏ها، دره‏ها‏، جنگٌلها، نیزارها، بیشههای طبیعی، مراتعی که حریم نیست، ارث بدون وارث، و اموال مجهول‏المالک و اموال عمومی که از غاصبین مسترد میشود

سه ستون اقتصادي سامانه ولايي که در درازاي سي سال نزديک به هفتصد ميليارد دلارسرمايه هاي ملي را بر باد داده اند، نزديک به هشتاد درصد اقتصاد ايران را زير کنترل دارند. اين سه نيروعبارتند از تجار بزرگ، بنياد-موقوفه خواران فربه و پاسداران بالا جايگاه در درون نظام ولايي. دستياران برون مرزي آنان نيز انحصارهاي مالي-نظامي-نفتي بين المللي هستند.سرکوب جنبش هاي زنان و جوانان و کارگران و روشنگران، پوششي است براي اين چپاول همه سويه

 click

click
click
click
click
click
click
click
click
click
click
click