داد

نشريه اجتماعي-اقتصادي

و پژوهشي-تاريخي

click
click
click
click
click
click
click
click
click
click

click

click

فريادي از نيروهاي ملي و دمکرات ايران همگاه با گردهمايي ها در تهران

محمد ملکی رو به سران شرکت کننده در نشست غيرمتعهدها: مردم ما از سويی گرفتار فقر و فساد هستند، و از سوی ديگر سايه ی جنگی ويرانگر بر سر آنها افتاده است

با نام خدا

عاليجنابان؛

سران محترم شرکت کننده در اجلاس کشورهای غيرمتعهد در تهران

به شما که بعنوان ميهمان پای به کشور مصيبت زده ی ايران نهاده ايد، کشوری که اين روزها در اندوه از دست دادن تعداد زيادی از هموطنانمان در زلزله شمال غرب کشور است، خوشامد ميگويم. از فرصت حضورتان بهره گرفته مطالبی را با شما در ميان ميگذارم.

يقينا مستحضر هستيد که کشور باستانی ايران، فرهنگی غنی و باسابقه دارد و خدمات ارزنده ای به غنای فرهنگ بشری نموده است. بسياری از پژوهشگران ايران را پايه گذار حقوق بشر ميدانند و خدمات کشور ما را به پيشرفت تمدن جهانی باور دارند.

عاليجنابان؛

شما اکنون پای به سرزمينی نهاده ايد که اين روزها بعلت بی کفايتی زمامدارانش، مردم در شرايط بسيار دردناکی بسر ميبرند. از سويی گرفتار فقر و فساد هستند و از سوی ديگر سايه ی جنگی ويرانگر بر سر آنها افتاده است. در مدت بيش از سی سال، حکومتگران دست به اعمال ضدبشری زده اند، از جمله کشتار ده ها هزار مرد و زن دگرانديش که جز آزادی و عدالت چيز ديگری را طلب نميکردند. از نمونه های بارز آن کشتارچندين هزار زندانی سياسی در سال ١٣۶٧ که دوره ی محکوميت خود را در زندانها ميگذراندند به دستور آقای خمينی بوده است. اين گونه کشتارها شناخته ميشود. نمونه ديگر کشتار مردم در تظاهرات « جنايت عليه بشريت » در مجامع حقوق بين المللی به عنوان مسالمت آميز دراعتراض به تقلب در انتخابات سال ١٣٨٨ می باشد.

جهت اطلاع شما عاليجنابان اجازه دهيد که نويسنده اين يادداشت خود را معرفی نمايد. بنده محمد ملکی استاد بازنشسته دانشگاه و اولين رييس دانشگاه تهران پس از پيروزی انقلاب هستم که مختصری از آنچه در اين نظام به سرش آمده را برای شما بازگو ميکنم تا بهتر آگاه شويد حکومتی که به دعوت آن به ايران آمده ايد چگونه حکومتی است و با مردمی که نخواستند زير بار ظلم و بيداد اين حکومت فاشيستی مذهبی بروند چه رفتاری داشته و دارد.

حدود يک سال پس از بسته شدن دانشگاهها به بهانه انقلابی فرهنگی در سال ١٣۵٩ ، نامه ای انتقادی در اعتراض به اين تصميم نوشتم که اين نامه بهانه ای شد تا تير ماه ١٣۶٠ به خانه من هجوم آورده و مرا دستگير کنند. پنج سال در زندانهای مختلف و بدنام در ايران از جمله اوين و قزلحصار زير سخت ترين شکنجه ها قرار گرفتم که هنوز پس از سی سال آثار آن شکنجه بر روی بدنم باقی است.

در اسفند ١٣٧٩ مجددا باتفاق جمعی از فعالان ملی  مذهبی از طرف سپاه پاسداران دستگير و حدود ۶ ماه در زندان مخوف عشرت آباد در سلولی به درازای ١٨٠ سانتی متر و پهنای ٨٠ سانتی متر زندانی و بعد در يک دادگاه غير قانونی محاکمه و به ٧ سال زندان محکوم شدم. در سال ١٣٨٨ و پس از تظاهرات تاريخی مردم تهران در اعتراض به تقلب در انتخابات رياست جمهوری آقای احمدی نژاد، که اکنون دعوت کننده ی شماست، درحاليکه در بستر بيماری بودم مجددا دستگير شده و ١٩١ روز که ٩٠ روز آن در سلول انفرادی بند ٢٠٩ زندان اوين بود در شرايطی بسيار ناگوار زندانی شدم.

عاليجنابان؛ لازم به يادآوری است بنده در آستانه ٨٠ سالگی و مبتلا به بيماری های گوناگون از جمله سرطان پروستات و نارسايی قلبی هستم و بعلت وخامت وضع سلامتی ام بالاجبار من را به مرخصی فرستادند و در يک دادگاه فرمايشی و غيرقانونی محکوم به يک سال زندان شدم. اينکه در اين زندانها بر من بعنوان يکی از شاهدان زندانهای جمهوری اسلامی چه گذشت و چگونه زير انواع شکنجه ها قرار گرفتم داستانی است جداگانه که اگر امکانی فراهم شود جزييات آنرا شرح خواهم داد.

عاليجنابان؛

حال که در وطن من هستيد به نام يک ايرانی که از اعمال ضد انسانی اين حکومت زجرها برده و دردها کشيده و شاهد رنجهای مردمش بوده از شما استدعا دارم که به زندانهای سياسی ايران، که حکومت آنها را زندانهای امنيتی نام نهاده، سربزنيد و با وکلای دادگستری، دانشجويان، روزنامه نگاران، فعالان سياسی و مدنی که در اين زندانها در بدترين شرايط هستند ملاقات کنيد تا بر شما معلوم گردد رفتار حکومتی که از شما دعوت به حضور در ايران نموده با دگرانديشان و منتقدانش چگونه است.

ليست زندانيان سياسی ايران را ميتوانيد از جناب آقای دکتر احمد شهيد نماينده ويژه حقوق بشر سازمان ملل برای ايران که هرگز اجازه حضور در ايران را نيافته و يا ديگر سازمانهای حقوق بشر دريافت کنيد.

من تعدادی از اين زندانيان را جهت اطلاع شما در اينجا نام ميبرم:

وکلای زندانی: نسرين ستوده، عبدالفتاح سلطانی، محمد سيف زاده

روزنامه نگاران زندانی: احمد زيدآبادی، مسعود باستانی، مهسا امرآبادی، بهمن احمدی امويی، کيوان صميمی، عيسی

سحرخيز، سيامک قادری

دانشجويان زندانی: مجيد توکلی، شبنم مددزاده، بهاره هدايت، عماد بهاور، فرزاد مددزاده، مجيد دری، ضيا نبوی، علی اکبر محمدزاده، حامد روحی نژاد، اميد کوکبی، مهدی خدايی، سما نورانی، آرش صادقی، سياوش حاتم، بابک داشاب

فعالان سياسی: مسعود پدرام، عليرضا رجايی، سعيد مدنی، عبدالله مومنی، حشمت الله طبرزدی، خسرو دليرثانی، محمد فريد طاهری، امير خرم، فريبرز رييس دانا، حسن اسدی زيدآبادی، مصطفی تاجزاده، بهزاد نبوی، ابوالفضل قديانی، علی معزی، مهدی محموديان، آرش سقر، فيض الله عرب سرخی، محسن امين زاده، ابوالفضل عابدينی، محسن ميردامادی، محمد امين هادوی، محمد کاظمينی بروجردی، ارژنگ داوودی، محمد رضايی

فعالان سياسی در حصر خانگی: مهدی کروبی، ميرحسين موسوی، زهرا رهنورد

فعالان مدنی: محبوبه کرمی، محمد صديق کبودوند، رضا شهابی، افشين اسانلو، محمد داوری، مهدی خدايی

و دهها زندانی سياسی و عقيدتی ديگر

با احترام و آرزوی موفقيت

تهران  دکتر محمد ملکی  ٣ شهريور ١٣٩١

رونوشت:

 دبير کل سازمان ملل متحد آقای بان کی مون

 نمايندگی حقوق بشر سازمان ملل، ديده بان ويژه ايران جناب آقای دکتر احمد شهيد

 دبيرخانه اجلاس سران کشورهای غيرمتعهد

click

>>Twitter

>>

 click

>>

 click

 

خيزش 88

منتشر شد و به گونه پي دي اف در دسترس خوانندگان است

اصل چهل و چهار قانون اساسی: پایه ای برای مصادره ی دارایی هایِ به یغما رفته ی توده ها از سوی بازاریان بزرگ و بنیاد-موقوفه خواران فربه و پاسداران بالا جایگاه در درون نظام ولایت فقیه

 

نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بر پایه سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی با برنامهریزی منظم و صحیح استوار است. بخش دولتی شامل کلیه صنایع بزرگ، صنایع مادر، بازرگانی خارجی، معادن بزرگ، بانکداری، بیمه، تأمین نیرو، سدها و شبکه‏های بزرگ آبرسانی، رادیو و تلویزیون، پست و تلگراف و تلفن، هواپیمایی، کشتیرانی، راه و راه‏آهن و مانند اینها است که به صورت مالکیت عمومی و در اختیار دولت است. بخش خصوصی شامل آن قسمت از کشاورزی، دامداری، صنعت، تجارت و خدمات میشود که مکمل فعالیتهای اقتصادی دولتی و تعاونی است

 

از اصل ۴۵ قانون اساسی: پایه ای برای بازپس گرفتن دارایی های تاراج شده ی مردم ایران از دست اندرکاران سامانه ی ولایی در سی سال گذشته

 

انفال و ثروتهای عمومی از قبیل زمینهای موات یا رها شده، معادن، دریاها، دریاچهها، رودخانه‏ها و سایر آبهای عمومی، کوه‏ها، دره‏ها‏، جنگٌلها، نیزارها، بیشههای طبیعی، مراتعی که حریم نیست، ارث بدون وارث، و اموال مجهول‏المالک و اموال عمومی که از غاصبین مسترد میشود

 

سه ستون اقتصادي سامانه ولايي که در درازاي سي سال نزديک به هفتصد ميليارد دلارسرمايه هاي ملي را بر باد داده اند، نزديک به هشتاد درصد اقتصاد ايران را زير کنترل دارند. اين سه نيروعبارتند از تجار بزرگ، بنياد-موقوفه خواران فربه و پاسداران بالا جايگاه در درون نظام ولايي. دستياران برون مرزي آنان نيز انحصارهاي مالي-نظامي-نفتي بين المللي هستند.سرکوب جنبش هاي زنان و جوانان و کارگران و روشنگران، پوششي است براي اين چپاول همه سويه

 click