داد

نشريه اجتماعي-اقتصادي

و پژوهشي-تاريخي

click
click
click
click
click
click
click
click
click
click

click

click

پیمان استراتژیک امریکا-افغانستان یا "ترکمن چای" افغانی

دخالت های نظامی و کوشش های خستگی ناپإیر دیپلماتیک کنسرن های جهانی به سرکردگی امریکا، برای چیرگی بر اندوخته های زیرزمینی، بازارها، و نیز گلوگاه های استراتژیک باختر و خاور آسیا، با پیمان استراتژیک افغانستان-امریکا وارد گستره ای تازه می شود. سیاست پنهان در پشت این پیمان نامه ی حقارت بار و نواستعماری-استعماری را، می بایست ادامه ی سیاست های استعماری انگستان در منطقه ارزیابی کرد، و تا حدودی با پیمان های بیداگرانه ای چون گلستان و ترکمن چای سنجش نمود. پس از پاکستان، اینک افغانستان عملا به پایگاه درازمدت اقتصادی-نظامی ناتو و هم پیمانان آن در آسیا مبدل می شود. این امر فرایند همگرایی اقتصادی میان سه قدرت بزرگ و تاریخی و رو به رشد آسیا، همانا چین و هند و ایران را با دشواری های بسیار روبرو خواهد ساخت

ما همه ی ایرانیان ملی و دمکرات، و همه ی دست اندرکارانی را که به آبادانی ایران و منطقه می اندیشند، به رویکردهایی همه سویه (چه در چارچوب رسمی و چه غیررسمی)، اما دوستانه و آشتی جویانه و آگاه کننده، برای جلوگیری از تصویب این پیمان نامه در مجلس افغانستان فرا می خوانیم. با قاطعیت می توان گفت، کسانی که در کوران تحمیل پیمان نامه ی ترکمن چای تازه به افغانستان، بـــــــــــــــــرادران افغانی مان را زیر فشار قرار می دهند، از سوی "جیره خواران استعمار" تغذیه می شوند. شوربختانه در بیدادخانه ی ولایی، در میان سه نیروی فرمانروا بر کشور، همانا جیره خواران و دزدان و نادانان، جیـــــــــــــــره خوارانند که سال هاست، "حرف آخر" را می زنند و "کار آخر" را می کنند

راهبندی بسیار بلند در گدار بازارهای همگرای منطقه ای و فرامنطقه ای

دست درازی های کنسرن های نفتی-نظامی-مالی جهان به ژاندارمی امریکا بر بازارهای رو به رشد آسیا را، می توان هم در  دسته بندی های نظامی تازه در فیلیپین و آسیای جنوب شرقی، هم در رده آرایی لشکری نوین در خلیج فارس و شمال افریقا، هم در تمرکز جنگ افزارهای پیچیده در آذربایجان و گرداگرد ایران، و هم در تلاش برای جدایی ایران از دو طرف اقتصادی بزرگ و تاریخی خود، چین و هندوستان نیز به خوبی مشاهده کرد. کلینتون به مثابه سخنگوی همین کنسرن ها تخم نفاق میان کشورهای منطقه می افکند، و پنهان و ناپنهان به جیره خواران و دزدان و نادانان در این کشورها "خط " می دهد

تایید پیمان استراتژیک از سوی دولت افغانستان، و تصویب احتمالی آن از سوی مجلس افغانستان، که عملا اختیارات زیادی به ناتو و کنسرن های امریکایی-اروپایی تا سال 2024 واگذار می کند، ضربه ی سنگینی است نه تنها به منافع دراز مدت افغانستان، بلکه راهبندی است بسیار بلند در گدار بازارهای همگرای منطقه ای، و نیز فرامنطقه ای-آسیایی. بدین نکته باید توجه داشت که در اقتصاد جهانی، تمرکز سرمایه از کشورهای اروپایی-امریکایی گام به گام به کشورهای آسیایی منتقل می شود، و برای جلوگیری از ادامه ی این فرایند است که از هم اینک تدارک های سیاسی-اقتصادی-نظامی دیده می شود

 شاید بتوان گفت، سرنوشت خاور و تا حدودی جهان را، نبرد برای چیرگی بر بازارهای خاور و باختر آسیا و راه های بازرگانی میان ایران و چین و هند از یک سو، و چیرگی بر انباشته های نفتی-گازی کشورهای نفت خیز خاورمیانه از دیگرسو، رقم خواهد ز

نقشه ی جديد امريکا برای منطقه، برگرفته از ارزیابی پروفسور ميشل شوسودفسکي

نقشه جديد و تقسيم شده منطقه بعنوان دکترين پنتاگون رسما بيان نمی شود، اما از آن در برنامه های آموزشی کالج دفاعی ناتو برای افسران عاليرتبه ارتش آمريکا استفاده می شود. از ايران، پاکستان، افغانستان، عراق و سوريه

قرار است نقشه جديدی برای منطقه بيرون بيآورند! سازمان اطلاعاتی پاکستان به نيابت از سوی سازمان های اطلاعاتی امريکا از القاعده حمايت می کند. اين سازمان از شاخه های فرعی سيا است. القاعده نيز مخلوق سيا بشمار می آيد که سازمان اطلاعاتی پاکستان، به نيابت از سوی سازمان های اطلاعاتی آمريکا به طور پنهان از آن حمايت می کند. دخالت القاعده و يا سازمان اطلاعاتی پاکستان در توطئه ترور بی نظير بوتو نشان می دهد که سازمان های

اطلاعاتی آمريکا يا از اين ترور آگاهی داشتنداند و يا در آن سهيم بوده اند. "تغيير رژيم"، با اين هدف که رژيم نظامی بتواند وضعيت موجود را تثبيت کند، ديگر سياست خارجی آمريکا نيست. سياست خارجی واشنگتن به گونه ای فعال در مسير تجزيه سياسی و بالکانيزه کردن پاکستان قرار گرفته است. اين روش در دل طرح های جنگی آمريکا قرار دارد و دو کشور افغانستان و ايران را نيز در بر می گيرد

هدف گسترده تر ايالات متحده، از هم پاشی دولت شهرها و ترسيم دو باره مرزهای عراق، ايران، سوريه، افغانستان و پاکستان است. ذخائر عظيم نفت و گاز پاکستان عمدتا در بلوچستان قرار دارد، خطوط لوله های نفتی که از اين استان می گذرد و موجب شده تا ارتش به منظور حفظ منافع استراتژيک نفتی انگليس و آمريکا؛ در اين منطقه حضور مستــــــــــــــــمر نظامی داشته باشد. بلوچستان از لحاظ وسعت، 40در صد خاک پاکستان را تشکيل می دهد و صاحب ذخائر مهم نفت و گاز و همچنين ذخائر وسيع مواد معدنی می باشد

ميشل شوسودوفسکی تحليگر و دگرانديش سياسی، پيرامون آينده پاکستان و بالکانيزه کردن اين کشور و در آوردن ايرانی کوچک از منتشر کرده است. اين مقاله با عنوان "بی ثبات کردن پاکستان" در تحليلی همراه است با دو نقشه که در آنها تغييرات مرزی ايران و پاکستان بدقت ترسيم شده است. تغييراتی که بموجب آن کردستان و بلوچستان، به همراه بخش های عرب نشين و نفت خيز خوزستان از ايران جدا خواهد شد و مطابق اين نقشه ها، احتمالا برای آذربايجان ايران نيز تغييراتی را در سر دارند

 بموجب اسناد و اطلاعاتی که ميشل شوسودفسکی تحليلگر دگر انديش و استاد دانشگاه "اوتاوا" در کانادا منتشر کرده

است، برخلاف همه ذوق زدگی های ناشی از محاصره امريکا درعراق و يا پذيرش جمهوری اسلامی بعنوان قدرت اول منطقه (ادعای رهبر جمهوری اسلامی در سفر اخير به يزد) حوادث بزرگ هنوز در راه است، همچنان که شتاب بحران اقتصادی در امريکا در راه است.: يعنی گرهی ترين دليل جنگ و جهانگشائی و سلطه بر نفت و رقابت ميان کشورهای بزرگ سرمايه داری / برگرفته از پیک نت

در همین پیوند

از "بهار عربی" تا "بهار نفت و خون" در کشورهای نفت خیز

click

در پشت پينوشه هاي ريش دار و بي ريش چه کنسرن هايي پنهان اند

click

هنري کيسينجر: اگر نفت را کنترل کنيم، ملت ها را کنترل کرده ايم

click

چه دست هايي در خليج فارس بحران مي آفرينند

click

تکــــــــــــــــان دهنده است، اما واقعيت دارد

click

click

>>Twitter

>>

 click

>>

 click

 

خيزش 88

منتشر شد و به گونه پي دي اف در دسترس خوانندگان است

اصل چهل و چهار قانون اساسی: پایه ای برای مصادره ی دارایی هایِ به یغما رفته ی توده ها از سوی بازاریان بزرگ و بنیاد-موقوفه خواران فربه و پاسداران بالا جایگاه در درون نظام ولایت فقیه

 

نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بر پایه سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی با برنامهریزی منظم و صحیح استوار است. بخش دولتی شامل کلیه صنایع بزرگ، صنایع مادر، بازرگانی خارجی، معادن بزرگ، بانکداری، بیمه، تأمین نیرو، سدها و شبکه‏های بزرگ آبرسانی، رادیو و تلویزیون، پست و تلگراف و تلفن، هواپیمایی، کشتیرانی، راه و راه‏آهن و مانند اینها است که به صورت مالکیت عمومی و در اختیار دولت است. بخش خصوصی شامل آن قسمت از کشاورزی، دامداری، صنعت، تجارت و خدمات میشود که مکمل فعالیتهای اقتصادی دولتی و تعاونی است

 

از اصل ۴۵ قانون اساسی: پایه ای برای بازپس گرفتن دارایی های تاراج شده ی مردم ایران از دست اندرکاران سامانه ی ولایی در سی سال گذشته

 

انفال و ثروتهای عمومی از قبیل زمینهای موات یا رها شده، معادن، دریاها، دریاچهها، رودخانه‏ها و سایر آبهای عمومی، کوه‏ها، دره‏ها‏، جنگٌلها، نیزارها، بیشههای طبیعی، مراتعی که حریم نیست، ارث بدون وارث، و اموال مجهول‏المالک و اموال عمومی که از غاصبین مسترد میشود

 

سه ستون اقتصادي سامانه ولايي که در درازاي سي سال نزديک به هفتصد ميليارد دلارسرمايه هاي ملي را بر باد داده اند، نزديک به هشتاد درصد اقتصاد ايران را زير کنترل دارند. اين سه نيروعبارتند از تجار بزرگ، بنياد-موقوفه خواران فربه و پاسداران بالا جايگاه در درون نظام ولايي. دستياران برون مرزي آنان نيز انحصارهاي مالي-نظامي-نفتي بين المللي هستند.سرکوب جنبش هاي زنان و جوانان و کارگران و روشنگران، پوششي است براي اين چپاول همه سويه

 click