در هزاره ی گذشته اشرافیت توانمند و مال دار روحانی، سه بار بلند خیمه برافراشته است. از پیوند میان لشکریان چادرنشین خاوری-باختری با روحانیون موقوفه دار، اشرافیت روحانی سنی یا «صنف متشرعین و فقها» در سده ی دهم میلادی فرارویید، از همکاری میان لشکریان کوچ نشین آناتولی و صوفیان فئودال شمال، اشرافیت روحانی شیعه در سده های هفده و هیجده میلادی سربرآورد، و از همراهی آشکار و ناآشکار استعمارگران اروپایی-امریکایی و روحانیون موقوفه دار-بازاری، اشرافیت روحانی «ولایی» در پایان سده ی بیست میلادی خود نمود
پيش گفتار
بخش یکم: سه سده ی سرنوشت ساز
بخش دوم: از طلبه های زیردست تا ملاباشی های بالادست
بخش سوم: کیفر دادخواهی چیزی نبود و نیست جر تنبیه
بخش چهارم: تندروی های آیینی و اشرافیت روحانی
بخش پنجم: نادانی ها و خشک مغری های متعصب ها
بخش ششم: خلافت هاي “با تاخيري” که بازسازي مي شوند
بخش هفتم: برآمدن و برافتادن زمامداری نهادهای پرستشگاهی در تاریخ ایران
بخش هشتم: چیرگی درازگاه تمایلات ازتجاعی بر جامعه ی ایران
بخش نهم: مرگ شهرها و شارستان ها، و زایش «ربض» ها و شورستان ها
بخش دهم: ویژگی های ششگانه ی زمامداری کانونیده ی ایرانی
بخش یازدهم: چگونه اشرافیت نوین روحانی در ایران شکل گرفت
بخش دوازدهم: زمامداری لرزان اشرافیت روحانی
بخش سیزدهم: رده آرایی نیروها در آستان نخستین انقلاب بورژوایی ایران
بخش چهاردهم: طبقه ای توانمند برمی تابد
بخش پانزدهم: فروپاشي روزافزون مناسبات فرسوده

|