داد

click

نشريه اجتماعي-اقتصادي

و پژوهشي-تاريخي

clickبه مناسبت سالگرد مرگ عزت الله سحابی، گوشه هایی از اندیشه های اش را در آستانه ی انتخابات «استصوابی» بازمی گوییم. او و بسیاری از دلسوزان همتبارش، قربانی خودبزرگ بینی ها و مال اندوزی های کسانی از تبار «ملاباشی» های صفوی شدند: افرادی چون «ولی فقیه» که در مرگ فرزندش مسئولیت درجه اول داشتند، و کسانی چون یار قدیمی اش رفسنجانی که در «کودتای بیست هشت مردادی سال شصت و هفت» و سرکوب ها و کشتارهای آغاز انقلاب، و نیز «کم کردن روی» رزمندگانی چون او، نقشی تعیین کننده بازی کردند

دغدغه های سحابی برای دگرگونی های "بنیادی" در ایران چه بود؟

نمی توان در تاریخ معاصر ایران به پژوهش اجتماعی-اقتصادی پرداخت، و از ارزیابی های فرهیختگانی چون عزت الله سحابی چشم پوشید، همان گونه که نمی توان به درگیرهای اقتصادی در درون نظام ولایی پرداخت و موشکافی های دلسوزانه ی بهمن احمدی عمویی را نادیده گرفت.

کنکاش در کارهای عزت الله سحابی مرا همواره به یاد مستوفی ها و "وزیراعظم" های دلسوزی می انداخت، که در سده های گذشته پیاپی قربانی سلطان ها و "صدراعظم" ها شدند. "صدراعظم" واژه ای است که مینورسکی در پژوهش ارزنده اش از دوران صفوی، در برابر "وزیر اعظم" یا "وزیرالوزرا"، و برای "وزیر موقوفه ها" یا "صدر خاصه و عامه"، و گاها "ملاباشی" بکار گرفته است.

برای آن که قدرت این "صدراعظم ها" و "ملاباشی های" آشکار و ناآشکار (یا "ولی فقیه" های امروز) را در سنجش با "وزیران اعظم" (یا نخست وزیران و رییس جمهوران امروز) و مستوفیان (یا دولتمداران امروز)، نشان دهیم، از کتاب "القاب و مواجب دوره ی سلاطین صفویه"، و نقش "وزیر موقوفات چهارده معصوم" نمونه ای می آوریم. "شغل مشارالیه" با شغل "ولی فقیه" امروزی که میلیاردها دلار را در "بیت رهبری" زیر کنترل دارد، و همه ی فرهیختگان و دلسوزانی از جنس "سحابی" را دشمن می انگارد، همسانی هایی دارد (نگریستنی اینکه، امروز نیز چون دیروز، در پشت «ملاباشی» ها، بازاریان و سپاهیان و «دست های پنهان اجانب» پنهانند) :

"شغل مشارالیه این است که کل املاک و مستغلات و دکاکین و خانات و محال موقوفات چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین را هر سال ضبط و نسق نموده ... و خدمت مزبوره بسیار خطیر و معتبر بوده، خصوصا در زمان اعلیحضرت گیتی ستانی، شاه عباس ماضی، نهایت استقلال داشت، «به حدی که با وزیر اعظم برابری می کرد»، مشهور است که روزی وزیر موقوفات چهارده معصوم با وزیر اعظم در حضور اشرف گفتگو نموده، به او می گوید که اگر تو وزیر یک معصومی، من وزیر چهارده معصومم."

"دغدغه های فردای ایران" کتاب ماندگار عزت الله سحابی، که گوشه هایی از آن را در سه بخش برگزیده ام، فریادهای "وزیرانی" است دلسوز که قربانی خودبزرگ بینی ها و مال اندوزی های کسانی از تبار "ملاباشی" های صفوی شدند: چه "ولی فقیه" که در مرگ فرزندش مسئولیت درجه اول دارد، و چه یار قدیمی اش رفسنجانی که در "کودتای بیست هشت مردادی سال 1367" و سرکوب ها و کشتارهای آغاز انقلاب، و نیز "کم کردن روی" مبارزانی جنس "عزت الله سحابی"، نقشی تعیین کننده بازی کرد.

نگارنده بویژه بخش دوم از ارزیابی های او را که در پیوند است با تغییرات "بنیادی" برای "فردای ایران"، به همه ی نیروهای ملی و دمکرات ایران پیشنهاد می کند.

ارجمند

آزادگان ِ پاک اند.

جهان را دوست می دارند

و آدمی را

در بستر آن.

جویای ِ چشمه ها

از بندها رها.

مهر

در نگاه شان همیشگی ست،

و تو را

و خود را

آزاد می بینند.

(ب. آرمان، از کتاب سه نسل)

 

نگارنده در آستانه ی انتخابات «استصوابی» کنونی، افزون بر اندیشه های عزت الله سحابی، نگاه به لینک های زیر را نیز به نیروهای ملی و دمکرات ایران پیشنهاد می کند:

برنامه های انتخاباتی، امپراتوری های ولایی و راهکاری برای برون رفت از بحران ژرف کنونی

http://www.b-arman.com/html/yaddasht_57_matarsak-ha.html

کنشگران کارگری در ایران: راهی جز اعتصابات و تجمعات بزرگ کارگری باقی نمانده است

http://www.b-arman.com/html/yaddasht_41_kargaran_mai_92.html

پیام کمپین هنرمندان و نویسندگان پیرامون انتخابات کنونی

http://www.farakhan-iran.com/html/bayanieh_nr__4.html

همبستگی در ایران: ما می توانیم میهن خود را نجات دهیم

http://www.hambastegi-iran.org/spip.php?article26

نگاهی به رویکرد ها و خواست های گفتمان های مطالبه محور در خیزش هشتاد و هشت

http://www.farakhan-iran.com/html/goftman.html

چرا دگرگونی های ریشه ای در ایران گریزناپذیر است

http://www.b-arman.com/html/bonyad.html

 

بخش یکم: گزیده ای از گفته های اندیشمندانه و دلسوزانه ی عزت الله سحابی

چرا انقلاب شد؟

فیلیپن و ایران تحت رژیم های مارکوس و پهلوی بکلی عقب ماندند. به رغم تمام داعیه ها و تبلیغات «تمدن بزرگ» و به رغم درآمد سرشار نفتی، در ایران کار به جایی رسید که از سال 1353 و 1354 آثار شکست در برنامه های توسعه ی اقتصادی آشکار گردید. شاه ناچار به تاسیس سازمان بازرسی شاهنشاهی از یک طرف، و حزب رستاخیز برای جذب وفاداری طبقه متوسط و تحصیلکرده از طرف دیگر، شد. وی هنوز نمی خواست بپذیرد که این ملت به قدر کافی رشد یافته است و برای اداره ی خود نیاز به «یک نظام قیمومتی و آقابالاسری و القائات تحت رهبری و سلطه ی پادشاهی» (یا شیخی: ب. آرمان) ندارد.

دلسوزی های پس از انقلاب

اکنون که ناکامی یا عقب ماندگی در بسیاری از اهداف انقلاب پیش آمده است، گروهی واپس نشسته، و بر این مدعایند که انقلاب علیه نظام شاهنشاهی فقط جنبه ی فرهنگی داشته و آن جنبه نیز به ظاهر پوشش و شعائر مذهبی خلاصه می شده است. غافل از اینکه رژیم گذشته، تنها یکی از معایب اساسی اش بیگانگی فرهنگی با مردم و ملت بود. اگر بر فرض رژیم شاه در همان سال های 1355 و 1356 با روحانیت به توافق می رسید، و ظواهر و شعائر مذهبی را رعایت می کرد، آیا ضعف های بنیادی و کارکردی رژیمش نیز اصلاج می شد؟

دلارهای نفتی چه شدند؟

تا سال 68 چیزی در حدود 180 میلیارد دلار درآمد حاصل از صدور نفت به این کشور وارد شده بود (با احتساب ذخائر ارزی اول انقلاب) که کمی بیش از نصف آن مصرف هزینه ی سنگین جنگ یا واردات کالاهای اساسی شده و مابقی، برای جبران کسر بودجه های دولتی مصرف و در واقع تلف شده بود. 

برای "دستیابی به یک ساختار اقتصادی تولیدی"

امید آن بود که پس از تجربه ی مخرب و بسیار پرهزینه ی صدور شتاب آلود انقلاب و شعارهایی چون محو استکبار جهانی و تسخیر قدس، استرداد و استیفای منافع ملی در راس برنامه ها قرار گیرد، و اهداف بلند و بالا و آرمانی دیگر را موکول به توسعه ی فرهنگ «مقاومت» در برابر استکبار، و استغنا و خود اتکایی ملت ها نماییم و یک چند «نگاه به درون" را شعار خود سازیم و سر خود گیریم و به بازنگری و بازسازی در افکار و بینش ها، اخلاق و رفتار اجتماعی و روابط و مناسبات سیاسی و اجتماعی خود بپردازیم و «و تا دستیابی به یک ساختار اقتصادی تولیدی و خوداتکا و خلاق و بسیج تمامی جامعه برای توسعه و تعالی، از جاه طلبی سیاسی و رقابت با قدرت های نظامی و اقتصادی جهان و حضور در همه جای دنیا خودداری کنیم که هزینه هایی بس سنگین و جبران ناپذیر برای منافع و مصالح ملی ما دارد و تاوان های عظیمی بر دوش ملت و میهن ما تحمیل می کند» (افزوده ی نگارنده: همان راهی که چین در چند دهه ی گذشته برگزیده و بدین گونه ترفندهای کنسرن های نظامی-نفتی-مالی را با شکست روبرو ساخته است)

از "لاف زنی و رجز خوانی" تا "گشودن بی و بند و بار و بی ضابطه ی درهای تجارت خارجی"

ما تا زمانی که نتوانیم به «خودکفایی و استغنای اقتصادی و تکنولوژیک دست یابیم»، حداقل تا زمانی که نتوانیم سلاح دفاعی خود را خود تامین کنیم، دم زدن از رقابت با قدرت های جهان «بیشتر به لاف زنی و رجزخوانی برای مصرف داخلی و انزوای رقیبان و منتقدان» شباهت دارد. ما باید تا زمانی که حداقل با همسایگان وابسته یا غیروابسته خود که بعضا خرده-امپریالیست هستند، به حدودی از تعادل قوا و روابط سالم نائل نشویم، سخنان و شعارهای جاه طلبانه را رها کنیم، و در تدوین و تصویب و اجرای برنامه های اقتصادی و اجتماعی، راه عقلایی و علمی در یک کشور جنگ زده و خسارت دیده را در مورد جبران خسارات جنگی و هر نوع نوسازی یا تاسیسات در نظر گیریم. این راه همان پرهیز از ریخت و پاش، در حد خست، و تاکید بر تولید هر چه بیشتر و مصرف هر چه کمتر، و «اجتناب از گشودن بی و بند و بار و بی ضابطه ی درهای تجارت خارجی" می باشد (افزوده ی نگارنده: چین که با رشد تولید ناخالص ملی در مرز یازده درصد، علیرغم بحران اقتصاد جهانی، در جایگاه نخست جهانی از دیدگاه رشد اقتصادی جای گرفته است، پیش از ورود به سازمان تجارت جهانی و گشودن بسیار محتاطانه ی درها، «سه دهه!!» تدارک دیده بود).

ما و دیگر کشورهای رو به رشد

در هندوستان، جمعیتی 800 میلیونی با وارداتی حدود 20 میلیارد دلار زندگی می کنند. و ایران ما با جمعیتی حدود 7 درصد جمعیت هند با همان میزان واردات ... هندی ها به ساختن راه و راه آهن و سایر امور زیربنایی توجه کرده و در میان جهان سومی ها از همه پیشرفته ترند، ولی ما به عوص پرداختن به این امور زیزبنایی، به واردات اتومبیل پرداختیم (یا مونتاژ آن در ایران: ب. آرمان)

نظم نوین جهانی و امریکا

دولت ایالات متحده امریکا امروز مدعی پی ریزی «نظم نوین جهانی» است. اما چنین نظمی تا به امروز هیچ معنای عملی ای جز آشوب و هرج و مرج و اشغال و تجاوز نداشته است. هر جا که حضوری مستقیم و غیرمستقیم از امریکا و منافعش به چشم می خورد، آتش جنگ و ستیز است که زبانه می کشد، و این نظم نوین تا به امروز، چیزی جز بی نظمی به دنبال نداشته است. از سوی دیگر، داعیه ی نظم نوین جهانی به رهبری امریکا، با مجموعه ی اوضاع و موقعیت دولت و مردم امریکا نیز همخوانی ندارد. چرا که رهبری جهانی مستلزم شرایطی است که امریکا با آن فاصله ی زیادی دارد.

بخش دوم: برای دگرگونی های "بنیادی"، پیشنهادهایی از عزت الله سحابی برای "فردای ایران"

یکم

به نظر ما هر ملت، و یا دستگاه رهبری هر ملت (به نمایندگی از ملت)، می تواند و «می بایست» هر از گاهی، نسبت به اعمال و سیاست ها و بینش های خود در گذشته و حال، مواضع مراقبه، محاسبه، بازنگری، تصحیح و تغییر را داشته باشد.

دوم

اما سوال اینجاست که اگر قرار بر اصلاحات و تغییرات «بنیادی» باشد، این تغییرات تا کجا می توانند پیش بروند که نتیجه ی آن صورت متعالی تر و مترقی تری داشته باشد؟

سوم

هرگونه "بازسازی" و تغییر و تحول در سیاست ها، تنها زمانی مشروعیت خواهند داشت که نسبت به این حقیقت پایبند و متعهد باشند، و اما آن حقیقت:

1- حق نیست ملتی تاریخی، کهن و صاحب فضیلت، و استعدادهای انسانی-طبیعی فراوان، و حامل هویت و فرهنگ عظیم و افتخارآمیز –ملتی که در گذشته ی تاریخی خویش خدمات و ارمغان هایی به جامعه ی بشریت ارایه داده است - «فنا» شود. بلکه می بایست در کنار ملل و ملت های دیگر جامعه ی بشری باقی بماند و فعالانه در کاروان تعالی و ترقی بشری شرکت جوید.

2- بقا و استحکام ملت-کشور تنها در صورت استقلال و خودمختاری آن معنا می یابد

3- بقای ملت، مستلزم بقا و استحکام ظرف تاریخی-اجتماعی آن، یعنی مملکت یا وطن، وحدت، تمامیت و رضایت قاطبه ی شهروندان آن است.

4- استقلال و خودمختاری یک ملت، یا اصل حاکمیت ملی، اولا، در قالب حراست از هویت فرهنگی-تاریخی، یا ارزش های فراوانی که آن ملت برای آن ها ایثار نموده است، و ثانیا، حراست از منافع و مصالح اقتصادی-سیاسی درازمدت آن قابل درک است. استقلال بدون حفظ هویت و یا بی اعتنایی به منافع درازمدت، چنانچه سیاست رژیم گذشته بر این منوال بود، بی معناست و به اضمحلال ملت می انجامد.

5- رژیم های سیاسی، به هر میزان هم که مستقل و متکی به خود باشند، اگر به سرعت مستظهر به یک نظام اقتصادی-اجتماعی ملی، خوداتکا و پایدار نشوند، قادر نیستند برای درازمدت مستقل باقی بمانند.

چهارم

با پذیرش و اتکا بر اصول فوق اعتقاد ما، با صمیمیت و تاکید، بر این است که: هرگونه تغییر و تحول یا تصحیح در بینش ها و روش ها، هرگز نباید موجب تفرقه ی بیشتر در وحدت ملی و تعمیق شکاف های طبقاتی، و گسترش «امتیازات گروهی» و نفی «اشتراک اقشار مفید» به استقلال و تمامیت و هویت ملی گردد. چرا که ورود این خصال در هر جامعه، ارکان آن را متزلزل خواهد ساخت ...

 پنجم

باید دید که در گذشته در کشور ما چه ضعف ها و خطاهای اساسی بینشی وحود داشته است که در سیاست های سال های بعد می بایستی متوجه اصلاح آن می بودیم.

ششم

در این واقعیت تردیدی نیست که «استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی»، آرمان ها و تاکیدات اصلی انقلاب ایران را تشکیل داده اند. رژیم پهلوی و سیاست ها و برنامه هایش در تقابل با این ارزش ها بود، به همین دلیل در حرکت انقلاب، از سوی مردم کنار گذاشته شد ...

هفتم

ضعف و بیماری عمده ی جامعه ی انقلابی ما و نظام حاکم بر آن از دو عامل زیر نشات گرفته است:

1- فضای سیاسی و اجتماعی که مشخصه ی اصلی آن عبارت بود از «انحصار سیاسی-اجتماعی»، در کنار دامن گرفتن تفرق و خصومت های روزافزون، و کم رنگ شدن وحدت و اقتدار ملی، فضایی که در آن نیروهای مولده، و اندیشمند جامعه منزوی و مهجور شدند، و احساسات و شعار، به جای عقلانیت و عبرت آموزی از تجارب دیگران رواج یافت.

2- فرهنگ «تولید و کار خلاق» در زمینه های مادی و معنوی بی اعتبار شده و در همه ی زمینه ها، بازار دلالی و واسطه گری، و تکرار مکررات و عدم نوآوری و ابتکار، رونق گرفت. جامعه ار اکثر ثروت های طبیعی، اقتصادی، و انسانی خود خالی شد، و در مقابل تاسیسات زیربنایی و تولیدی، و نیروی انسانی کارشناس و کاردان که عناصر اصلی در رشد «سرمایه های ملی» هر جامعه را تشکیل می دهند، تکوین نیافت. به جای تمامی این ها، ما نقدینگی ای را داشتیم که بدون تناسب با تولید رشد کرد. نقدینگی ای که به صورت دارایی های پولی یا غیرمولد در نزد گروه های خاصی از مردم انباشته شد و به فعالیت «مخرب و فسادانگیز» (تاکید از ب. آرمان) ادامه داد.

هشتم

انتظار ملت ایران، و امید و آرزوی مردم این بوده و هست که هر اصلاح و تغییری که عنوان «بازسازی» را به خود می گیرد، در عین پایبندی به اصول و ارزش های فوق، نسبت به اصلاح دو عاملی که فترت و «رکود اجتماعی و اقتصادی» را باعث شده است، اقدامات جدی و عاجل به عمل آید ...

بخش سوم: نگاهی به خطاها در نظام جمهوری اسلامی که هنوز ادامه دارند

نهم

علیرغم این انتظارها، سیاست ها و بینش هایی که دنبال شدند.

1- عدم تلاش در جهت افزایش مشارکت موثر اقشار و دستجات مختلف در تصمیمات و انتخاب های سیاسی جامعه، دامن گرفتن بیش از پیش خصومت ها و کینه های اجتماعی، ضعف و تزلزل در وحدت و وفاق ملی.

2- اتخاذ سیاست ها، خط مشی، و برنامه های اقتصادی، مالی و پولی بدون اعتنا و اتکا به مشارکت فعال و موثر نیروهای کارشناس دلسوز و مجرب داخلی، و پرداختن به امور جزیی، و صوری و کمتر «کلان و بنیادی».

3- تشویق و تحریص ولع و فرهنگ «مصرف» و افزایش بی رویه ی واردات انواع مصنوعات مصرفی خارجی، بدون ایجاد مجالی جهت تکوین و توسعه ی مستقل تولیدات ملی ...

4- هجوم حساب نشده، و بدون هیچ نوع عاقیت اندیشی نسبت به امر «خصوصی سازی» (یا خودی سازی: ب. آرمان) و آزاد کردن قیمت های ريال و سعی در تکیه بر قانون عرضه و تقاضا در اقتصادی که در آن توان های تولیدی بسیار پایین، و فاصله ی درآمدی بین طبقات مختلف بسیار زیاد است، و تولیدات داخلی نیزبه میزانی وسیع به واردات خارجی وابستگی دارند.

5- دعوت از «ایرانیان صاحب ثروت و فراری»، از موضعی خاضعانه، و پس گرفتن همه ی دعاوی ملت و مملکت نسبت به آن ها، و در عین حال بی اعتنایی به سرنوشت «ایرانیان غیرثروتمند» و آواره ی خارج از کشور و خودداری از تامین جانی و مالی آن ها.

6- دعوت از بیگانگان در مشارکت و سرمایه گذاری داخلی، و «عقد قراردادهای عجولانه» و نسنجیده، در شرایطی که توان های فنی و اجرایی داخلی آن چنان سامان داده نشده که حاصل این مشارکت به نفع «اقتصاد ملی»، و افزایش قابلیت های علمی و فنی داخلی تمام شود.

7- تلاش در افزایش «روابط سیاسی بین المللی»، به ویژه با قدرت های غربی، از موضع ضعف و احتیاج.

8- رونق بیش از پیش بخش خدمات (تجارت، واردات، هزینه های عمومی لوکس، اعتبارات مالی فراوان خدماتی) در مقابل مضیقه و فشار بی سابقه بر سرمایه گذاری های تولیدی.

9- کاهش شتابان کمی و کیفی «طبقه ی متوسط اجتماعی-اقتصادی»، و پیوستن بخش اعظم آن به طبقات فقیر و کم درآمد جامعه ...

(وقتی) بر فشار و «استبداد سیاسی-اجتماعی» می افزایند ... افقی جز تسلیم به حوادث و دشمنان دیرینه و بالاخره سکون و انحطاط نمی ماند. و این قانونمندی امور است و مستقل از نیات و جنبش ها و عقاید.

دکتر بهروز آرمان

www.b-arman.com

click

>>Twitter

>>

 click

>>

 click

 

click
click
click
click
click
click

ایمانول کانت میگفت: "هر عمل غیر انسانی که در حق کسی صورت می گیرد، انسانیت را در من از بین می برد." این امر اخلاقی موتور حرکت جامعه مدنی نوین است که دیگر نمی خواهد دنیایی را، که در آن هر پنج ثانیه یک کودک از گرسنگی می میرد، تحمل کند

کتاب پيشنهادي

اصل چهل و چهار قانون اساسی: پایه ای برای مصادره ی دارایی هایِ به یغما رفته ی توده ها از سوی بازاریان بزرگ و بنیاد-موقوفه خواران فربه و پاسداران بالا جایگاه در درون نظام ولایت فقیه

نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بر پایه سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی با برنامهریزی منظم و صحیح استوار است. بخش دولتی شامل کلیه صنایع بزرگ، صنایع مادر، بازرگانی خارجی، معادن بزرگ، بانکداری، بیمه، تأمین نیرو، سدها و شبکه‏های بزرگ آبرسانی، رادیو و تلویزیون، پست و تلگراف و تلفن، هواپیمایی، کشتیرانی، راه و راه‏آهن و مانند اینها است که به صورت مالکیت عمومی و در اختیار دولت است. بخش خصوصی شامل آن قسمت از کشاورزی، دامداری، صنعت، تجارت و خدمات میشود که مکمل فعالیتهای اقتصادی دولتی و تعاونی است

از اصل ۴۵ قانون اساسی: پایه ای برای بازپس گرفتن دارایی های تاراج شده ی مردم ایران از دست اندرکاران سامانه ی ولایی در سی سال گذشته

انفال و ثروتهای عمومی از قبیل زمینهای موات یا رها شده، معادن، دریاها، دریاچهها، رودخانه‏ها و سایر آبهای عمومی، کوه‏ها، دره‏ها‏، جنگٌلها، نیزارها، بیشههای طبیعی، مراتعی که حریم نیست، ارث بدون وارث، و اموال مجهول‏المالک و اموال عمومی که از غاصبین مسترد میشود

سه ستون اقتصادي سامانه ولايي که در درازاي سي سال نزديک به هفتصد ميليارد دلارسرمايه هاي ملي را بر باد داده اند، نزديک به هشتاد درصد اقتصاد ايران را زير کنترل دارند. اين سه نيروعبارتند از تجار بزرگ، بنياد-موقوفه خواران فربه و پاسداران بالا جايگاه در درون نظام ولايي. دستياران برون مرزي آنان نيز انحصارهاي مالي-نظامي-نفتي بين المللي هستند.سرکوب جنبش هاي زنان و جوانان و کارگران و روشنگران، پوششي است براي اين چپاول همه سويه

 click

click
click
click
click
click
click
click
click
click
click
click

 
click

click
مترسک هاي سياسي، امپراتوري هاي ولايي، و يک راهکار
click
هر که با بازار دربيافتد، ورمي افتـــــــــــــــــــــــــــــد
click
آيا عربستان، ايران را چون پاکستان خواهد بلعيد
click
کنشگري و برنامه گرايي در نبرد با خلافت خرافه گرا
click
کنکاشي از ديروز براي امروز: تو اگر به خويش باور بياوري
click
دورخيز تازه، اين بار براي کودتاي «قانوني» و آشکار
click
به اين «کابوس ولايي» مي توان پايان داد
click
کشاکش ميان بيت رهبري، اتاق بازرگاني و دولت کودتا
click
بدون فروپاشي «نظام انگلي-وارداتي» در بر پاشنه پيشين مي چرخد
click
چرا ابلاغ قانون ديگري توسط لازيجاني به جاي احمدي نژاد
click
عليرغم «تحريم هاي پرترفند»، واردات بيشتر و سود افزونتر دلالان
click
تنش هاي منطقه اي چه آماج هايي را پي مي گيرند
click
به بهانه بمب گذاري، «اشغال يک شهر بزرگ» در امريکا
click
راهي جز اعتصاب و تجمع کارگران باقي نمانده است
click
نمي گذاريم اموال مان توسط آستان قدس به يغما رود
click
جنگ «پارلمان بازار» و «باند پينوشه ريشدار» در آستانه انتخابات
click
آيا لندن خواب «ديکتاتور» تازه اي در ايران مي بيند
click
خيانت هاي نوين «ميهن فروشان ولايي» در صنايع دريايي
click
خام فروشي نفتي-گازي به جاي سرمايه گذاري در صنايع ماشين سازي
click
اسقف اروپايي: بگذاريد سگان يکديگر را پاره کنند
click
روشنگري تکان دهنده نشريه آلماني درباره بمب گذاري ها و نقش سران
click
کارگران ايران: ما اين ننـــــــــــــــــــگ را تحمل نخواهيم کرد
click
اعلام موجوديت جنبش آزاديخواهان صنعت نفت و هسته هاي رزمنده
click
در آستانه انتخابات بر گرد سه خواست پايه اي نيرو بسيجيم
click
کنسرن هاي مالي-نفتي نظامي در کشورهاي رو به رشد «نوکر» مي خواهند
click
ترفندها و تزويرهاي «خلافت گرايان» درون و برون مرزي
click
انتخابات رياست جمهوري بي ترديد آبستن رخدادهاي حساسي خواهد بود
click
بزرگترين پايگاه درياي-هوايي جهان، و هشياري و امادگي ما
click
بازي بالايي ها براي گرم کردن تنور انتخابات و راهکارهاي توده اي
click
اخوان المسليمن هاي مصر در گدار ولايي ها گام مي نهند
click
جنون استعمارگري خطــــــــــري براي ايران و جهان
click
نيرد وارد برش نويني مي شود. پيش به سوي سازماندهي سراسري
click
جان زندانيان سياسي در خطر است. به ياري آنان بشتابيم
click
ترفند “رژيم فقها” و “دزدان ولايي” را مي توان خنثي کرد
click
چرا سلول انفرادي براي ستــــــــــــوده هاي ايران
click
چگونه اشرافيت نوين روحاني در ايران شکل گرفت
click
جنبش رو به رشد کارگري و توطئه هاي دزدان ولايي
click
جامعه ي ما آتش فشاني است خاموش
click
نبردهاي تير و مرداد: به اين رزمندگان مي توان باليــــــــــــــــد
click
مي خواهيم و مي توانيم ميهن خود را با قدرت از اين مهلکه نجات دهيم
click
از نهرو ها و ناصرهاي مردمي تا خامنه اي هاي ضدمردمي
click
دزدان دريايي در منطقه چه مي کنند و چه مي خواهند
click
از بهاري که گذشت پيداست، اين سال براي نيروهاي ملي و دمکرات نيکوست
click
وظايف سنگين نيروهاي ملي-دمکرات و جنبيش کارگري
click
طرحي براي برون رفت از بحران که مي توان بر گرد آن نيرو بسيجيد
click
جنگ افروزان جهاني و هيروشيماهايي که مي توانند بازخواني شوند
click
خيانت “اشرافيت” روحاني شيعه به منافع ملي را پاياني نيست
click
پيمان استراتژيک افغانستان و جنگ براي چيرگي بر بازارهاي آسيا
click
از “يک درصدي” هاي امريکايي تا “يک درصدي” هاي ايراني
click
چرا زبان اسانلو و اسانلوها را مي برند
click
فريادهاي فروهر در خيزش اسلام شهر: ضدانقلاب سران جمهوري اسلامي اند
click
کساني که “مال حلال” گرد آورده اند، با کارگران چه مي کنند
click
سه ترفند براي به بيراهه کشاندن و سرکوب نمودن جنبش رو به رشد
click
از “بهار عربي” تا “بهار نفت و خون” در کشورهاي نفت خيز
click
دريغ است ايران که ويران شود: بايد کاري کنيم کارســـــــــتان
click
آن گاه که دزدان بر سر “رانت نفت” به جان هم مي افتند
click
سفرهاي نوروزي نمايي از دگرديسي هاي اجتماعي-فرهنگي در ايران
click
رفسنجاني پس از خاتمي در “نظام” جاسازي تازه مي شود
click
نبردهاي اسفند ماه رژيم را به سوي حکومت نظامي آشکارتر کشانده است
click
الگويي براي زنان امروز و فرداي ما: “شخصيت سال” از شيلي
click
کرديه ها و ستوده ها، پيشاهنگان زنان ايران
click
در پشت پينوشه هاي ريش دار و بي ريش چه کنسرن هايي پنهان اند
click
خاتمي و انتخابات:  از کوزه همان برون تراود که در اوست
click
ايران اکونوميست به چه “جنايت” هايي اعتراف مي کند
click
هنري کيسينجر: اگر نفت را کنترل کنيم، ملت ها را کنترل کرده ايم
click
راهي دشوار براي بازسازي بازارهاي همگراي منطقه اي
click
چه دست هايي در خليج فارس بحران مي آفرينند
click
خيزش دوم آرام آرام خود مي نمايد
click
رفسنجاني و علائم انقلاب مشروطه ي تازه
click
تنها يک قلم: 850 هزار دلار براي “کشتن” جنبش وال استريت
click
تکــــــــــــــــان دهنده است، اما واقعيت دارد
click
از جنبش جهاني بياموزيم: فراخوان اعتصاب عمومي اتحاديه هاي کارگري

  • يادداشت هاي پيشين
  • يک اعتراف، يک نگاه، و يک پرسش
  • خيزش 88

    منتشر شد و به گونه پي دي اف در دسترس خوانندگان است

    click