داد

click

نشريه اجتماعي-اقتصادي

و پژوهشي-تاريخي

click  کز بيم مور در دهن اژدها شدم

سروده ی «کز بیم مور در دهـــــــــــن اژدها شدم» از ناصر خسرو به راستی گویای هنگامه ی امروزین ماست، آن هم پس از هـــــــــــزار سال. درباره ی دوران او می خوانیم: در سرزمین خراسان و مشارق بازار حکمت کاسد و مزاج شریعت فاسد بود و کارها به دست مشتی فقیه می گشت که چون ستمگر، سرِ کیسه ی رشوت می گشود، آنان نیز در وقت، "بندِ شریعت" می گشودند. ناصر خسرو می گفت: ابلیس فقیه است، گر این ها فقهایند

در سالگرد انقلاب مردمی بهمن، این بار به جای کنکاشی آکادمیک، چند چکامه که به تازگی سروده ام، برگزیده ام. سروده ی «ابلیس» را که چند ماه پیش نگاردم، در پیوند بود با سرکوب ها و کشتارهای فزاینده ی «خلافت گرایان درون و برون مرزی»، همزمان با رایزنی های پشت پرده ی «دولت تدبیر و اعتدال» برای بستن پیمان نامه های ننگین نفتی-استعماری بیست-سی ساله. پس از سرودن این چکامه، به کنکاشی برخوردم پیرامون ناصر خسرو، و به راستی شگفتیــــــــدم: گویا خویشاوندی یافتم، هم یاری، هم آوایی، هم آوردی، که پارین-باری «ابلیسی» بر دوش می کشاند. او از تبار اسماعیلیان و نگارنده از کلاله ی بابکبان، با «گروه خونی» هم خوان اما. ناصر خسرو که خردگرایی بود آیین دار، ناامید از درباریان در آغاز به روحانیان می گِرود. پس از گذر از گداری خارگون، دگربار «نومید» می گردد. در پژوهشی فشرده اما ژرف، پیرامون این برش زندگی اش می خوانیم: او «روحانیون را مشتی مردم قشری، فاقد منطق سلیم،، سالوس، و از پادشاهان و میران و خواجگان شوم تر و پلیدتر» می یابد. سروده هایی با این بندها «کز بیم مور در دهـــــــــــن اژدها شدم» و «ابلیس فقیه است، گر این ها فقهایند» به راستی گویای هنگامه ی امروزین ماست، آن هم پس از هـــــــــــزار سال

از رنج روزگار چو جانم ستوه گشت

یک چند با ثنا به در پادشا شدم

صد بندگی شاه ببایست کردنم

از بهر یک امید که از وی دوا شود

از مال شاه و میر چو نومید شد دلم

زی اهل طیلسان و عمامه ردا شدم

از شاه زی فقیه چنان بود رفتنم

کز بیم مور در دهن اژدها شدم

زی: سوی یا به سوی

پس از گسستن از «عمامه ردایان»، از سوی «مراجع معتبر» یا «اشرافیت سنی» آن گاه («اشرافیت نوین شیعه» به عنوان بزرگترین زمیندار ایران و «ستون فقرات» سامانه ی بهره کشانه ی فئودالی، در پایان سده ی هفده و آغاز سده ی هیجده میلادی پا به پهنه ی زندگی نهاد، و بر «تخت اشرافیت سنی» نشست)، فتوای قتل ناصرخسرو صادر می شود و او را «بد دین» و «قرمطی» و «ملحد» و «رافضی» و «معتزلی» و «مهدور الدم» و «غالی» می خوانند. با یورش به خانه اش و تاراج دارایی اش، وی در پایان زندگی به «یمگان» که دره ای بود خشک و دورافتاه می پناهد، اما از نبرد دست نمی شُوید. او رزمنــــــــــده، اندیشمند و سخنوری بود به راستی کم مانند، از «غولان و کلانان» تاریخ مان. باشد که راهنمایی گردد بویژه برای باورمندان شیعه آیینی که خود را به راستـــــــــی از تبار رنجبران («مستضعفان») و خردگرایان («تعقلیان» یا راسیونالیست ها) می دانند، از آن میان بسیجیان، پاسداران، ارتشیان و دیوانیان مردمی.

و این هم پرسش سراینده از این دسته باورمندان: آیا هــــــــــزار سال پس از ما نیز، می بایست فرزندانمان از «ابلیس ها» بگریزند و بسرایند و بنالنــــــــــد؟ بنگرید، آری نمونه وار بنگرید «بسیجیان، پاسداران، ارتشیان، دیوانیان!!!» به فریادهای این دلاورمرد هم کیش تان، دکتر محمد ملکی، که نگارنده بســــــــــی ارجش می نهد، هم چون هم رزمش عزت الله سحابی (و این هم «پیامی» از برون مرز به درون مرز: نگارنده نیز ســـــــــــال هاست بی گسست «تحت فشار» آشکار و ناآشکار همین «آقایان» است. آنجا «دزدان ولایی» در کارند، و اینجا «دزدان دریایی» دست در دست «دزدان» ولایی

آقایان بس کنید و از خدا بترسید و از عاقبت دیگران عبرت بگیرید ... من در این سالها در برابر اعمال تشنج زا و خشونت آفرین مقامات حاکم که منجر به تحریم های کمرشکن علیه ملت ما شد سکوت نکردم و اعتراض کردم. آقای رییس جمهور؛ من در برابر نقض حقوق بشر در کشورم و زندانی کردن فعالان سیاسی و عقیدتی سکوت نکردم و اعتراض کردم. آقای رییس جمهور؛ من در برابر موج بی رویه اعدام ها و ترویج خشونت در جامعه سکوت نکردم و اعتراض کردم. آقای رییس جمهور من یک دانشگاهی هستم و در این سالها سکوت نکردم و این وضعیتی است که برای خود و خانواده ام ایجاد کرده اند. جناب رییس جمهور؛ تنها چند ساعت پس از سخنرانی شما از وزارت اطلاعات با من و فرزندم تماس گرفته اند تا من را هم وادار به سکوت کنند. من در این سالها بارها گفته ام سکوت نخواهم کرد و هر حکمی میخواهید به من بدهید. حال انتظار دارید که دانشگاهیان سکوت شان را بشکنند؟ من تاکنون تحمل کردم و این اذیت و آزارها که به خانواده من وارد شده را بطور علنی مطرح نکرده بودم. اما دیگر طاقتم تمام شده و از مقامات حکومت سوال میکنم که اگر با من مشکلی دارید تقصیر خانواده ام چیست و با آنها چه کار دارید؟

آقایان بس کنید و از خدا بترسید و از عاقبت دیگران عبرت بگیرید

بهمن ماه 1392

 

ابلیــــــــــس

در سرزمین خراسان و مشارق بازار حکمت کاسد و مزاج شریعت فاسد بود

و کارها به دست مشتی فقیه می گشت که چون ستمگر، سرِ کیسه ی رشوت می گشود،

 آنان نیز در وقت، "بندِ شریعت" می گشودند. ناصر خسرو می گفت: ابلیس فقیه است،

 گر این ها فقهایند / از جهان بینی ها و جنبش های اجتماعی در ایران.

دی ماه ۱۳۹۲

 

ابلیس خون می خواست

     نه خان

تشنه بود

تشنه ی شادی دشنه.

خان خواست بعد از خون

نه بدان روی که تشنه ی خان بود

از آن روی

که دیووشی اش را شرم می خماند

او

می خواباند

در خان و خــــــــــانگاه

شرمساری شب هایش را

               خوفناک

 

بگذار برخیـــــــزیم

در سالگرد انقلاب بهمن

حافظ: آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست

بهمن ماه ۱۳۹۲

 

بگذار برخیزیم

با خواب بستیزیم

از دوش ناهنگام

این بار برگیریم

وین بار دیرین است

زنجیرآیین است

در کوی

     در شهر

         در دشت بی پروا

چنگال پیچیده ست

بر ترس برچیریم

تقدیر سرکوبیم

این سِحر ناگَردا

بر پار بسپاریم

وانگاه بر جان ها

نوشین نوشانیم

پرواز در پندار

امروز را بیدار

فردای بنگاریم

 

ما خاوریان چه خونینیم امروز

ارمغانی به همرزمان مصری مان

همزمان با بیست و پنجمین سالگرد فاجعه ملی و کشتار هزاران

زندانی سیاسی در سیاهچال های رژیم خون و خرافه

شهریور ماه ۱۳۹۲

 

آه مصر! چه خونینی

و زخم های کهنه ات بیرون جهیده اند دیگربار

زخم های پارینه

زخم های نابسته.

و دشمنانت

که ابوالهولان جهل را

در شاهراه نیل گون جهان

کشتی ران می خواهند

بر دردهایت خرافه های شور می پاشند

             پشتاپشت

 

ایران فردا! مصر

تو و من سده هاست می دانیم

آسیاب خرافه

با خون و جهل می چرخد

و زراندوزان «آسمان» و زمین

به گاهِ نیاز

:تندتر می چرخانندش

خلیفه های بازاری

خلیفه های نامصری

خلیفه های انیرانی

نوخلیفه های استعماری

 

اکنون که برخاستی

دلیر باش در روشنگری

پیگیر باش در دادخواهی

استوار باش در خودباوری

 

آری

ما خاوریان خونینیم امروز

و زخم های کهنه ی مان بیرون جهیده اند دیگربار

اما

خواهیم بست زخم ها را

خواهیم شکست بت ها را

خواهیم سوزاند آسیاب ها را

خواهیم برافراشت بادبان ها را

  اگر که هم بندیم

  اگر که نو گردیم

 

دریـــــــــــا

برای ماندلای آرام و آبگین

و نیز به آبگینه های سرزمین مان

آذرماه ۱۳۹۲

 

تلخ ترین بدخویی ات آن بود

       در زیستت

که به آرامشت آموزاندی

به آرامش، تن نفروشد

زان روی که نفروشد

از خریداران نهانیدیش.

نه در ناپاکی ها

:چه پلشت ها پروارند آن پشت ها

در آبگینه ترین دریاها

چنان ژرف

که ناپاکان را بدان نگاهی درنمی یارست

و پاکان را بر آن

همه چشم

همه پیمانه

 

دیر چیست؟ دیــــــوانی ست

در پیوند با سیاهکاری های نوین کلیسای کاتولیک روم در

اروپا و رسوایی های سترگ مالی همزمان با بحران

اقتصادی و ناداری و ناخرسندی گسترده ی توده ها

آبان ماه ۱۳۹۲

 

دیر چیست

دیوانی ست

،دیوانه ترین دیوان

افراشته

،بر دروغینه ترین بنیان

خراب آبادی ست

خراب آباده ترین سُوگستان

دیوانه: اینجا برابر با دیوگون، دیووش، دیومانند

 

تو اگربه خویش باور بیاوری

سروده ای در کوران خیزش هشتاد و هشت

 

ایران

بر دشت های تار تو

تشتر چگونه شعله ای ست

که باران رگانِ پیکرت

همواره در کشاکشند.

جوبارِ زیستت

آخر چرا

بی تاب از خود و

در جنگ با هر آن چه در رهست

 

بنگر به این

همه استواریت

همه کوه واریت

همه آبگینیت

 

مادر بدان

همه رودها و من به راه و رام شوند

تو اگر

 تواگر به خویش

باور بیاوری

 

یادداشت یکم

نام سروده ی «دریا» ارمغان به ماندلا را، می خواستم در آغاز «گریه ی دریا» بنهم و با یادداشتی بدین گونه: «زمزه های ماندلای آرام و آبگین»، که از آن سرزدم. پس از کمی کنکاش در چکامه، در پایان ویرایش بالا را برگزیدم. بر این باورم که همه ی «ناپاکانـــــــــی» که اینک سنگ ماندلا را بر سینه می زنند، به «ژرف دریای ماندلا» نگاهی درنمی یارند.

یادداشت دوم

سروده ی «دیر چیست؟ دیوانی ست»، در پیوند بود با سیاهکاری های کلیسای کاتولیک روم در آستانه ی سده ی بیست و یک میلادی و ساختن کاخ-کلیساهای های چندین میلیون یورویی در گوشه و کنار آلمان، آن هم در کوران بحران اقتصادی و ناداری پایینی ها، که به رسوایی سترگ در رسانه های آن کشور انجامید (پس از آفرینش آن همه گرسنگی و ناداری و آدم سوزی و دانش ستیزی و تفتیش عقاید در سده های میانی). کلیسای روم در سده ی نوزده و بیست میلادی نقش چشمگیری داشت، بویژه در سرکوب جنبش کارگری اروپا: دست در دست سرمایه داران و زمینداران بزرگ. بر پایه ی اسناد فراوان تاریخی، آنان در کنار لردهای انگلیسی و کابوی های امریکایی، در روی کار آمدن فاشیست ها در آلمان، و به خاک و خون کشاندن توانمندترین و سامانیده ترین جنبش کارگری باختر اروپا، جایگاه بالایی داشتند. بر پایه ی داده های ناپوشیدنی تاریخی، شمار چشمگیری از جانیان فاشیست در سال های پایانی جنگ جهانی دوم با کمک کلیسای کاتولیک روم در امریکای لاتین جاسازی شدند. به دیگر سخن، آنان «شریک جرم بزرگی» بودند در برپایی اردوگاه های آدم سوزی فاشیست های هیتلری در جای جای اروپا.

یادداشت سوم

سروده ی «آه مصر چه خونینی» نگاهی دارد به مصر، اما پیرامون «خود باوری ها» و «نوآوری ها» به همه ی جنبش های توده ای در جهان درنگریسته است. خیزش های پیاپی در کشورهای بالنده (رو به رشد) در ستیز با سرمایه سالاری بحران زا، همگاه با جنبش های فرازمند توده ای در کشورهای پیشرفته ی سرمایه داری، نشان داده اند که در این برش تاریخی می توان «یک درصدی ها» را در چهارسوی گیتی به چالشی سترگ کشاند و از پاره ای پهنه های سیاسی-اقتصادی بیرون راند. توده ها در عمل هر چه بیشتر به این برآیند می رسند که زباله دان تاریخ است جای «مترسک های سیاسی» و «زراندوزان» سازنده ی آنان: از آن میان کانون های مالی-نظامی-نفتی توانمندی که بی پروا جهان را به بحران های بسیار ژرف اقتصادی، و به پرتگاه های مرگبار سده ی بیست میلادی نزدیک می کنند. برپایه ی داده های نوین از گوشه و کنار گیتی، به نظر می رسد که «نود و نه درصدی» های سده ی بیست و یک میلادی، با انبانی از آزمون های سده ی نوزده و بیست میلادی، می خواهند و می توانند به پیروزی های چشمگیری در پهنه های سیاسی-اقتصادی-اجتماعی دست یابند، و همزمان، از بروز فاجعه های پیشین جلوگیرند! و این هم آموزه ای از پارینه برای پسینه: خیزش اندیشه ها، پیش درآمدِ «خیزش های بلند تاریخی» است. انقلاب فرانسه بدون پیش زمینه های ایدئولوژیک، و بدون "خروش اندیشه ها"، نمی توانست به آماج خود دست یابد و واپسگرایان را به گونه ی ریشه ای و تاریخی براندازند. مبارزه با "هیولای خرافات و تعصب" به مثابه ی پوششیِ «باورمندانه» برای "دین-سالاران"و"درباریان"، آغازی بود برای پیکرگیریِ اندیشه های آزادیخواهانه و برابرجویانه یِ نوین و بالنده، و پایان دادن به واپسگرایی هایِ ترمزکننده ی رشدِ اجتماعی-اقتصادی. ریشه ی آشتی ناپذیریِ لایه هایِ اشرافی و کلیسای کاتولیک فرانسه با این جنبشِ "اندیشه ای" را نیز، باید در توانِ بسیج گرِ این "باورهای" خردمندانه جست و جو کرد که آنگاه در وجود اندیشه پردازانی چون ولتر و مونتسکیو و دیدرو و روسو و هوگو و مسلیه رخ نمودند. امروز نیز چون دیروز می بایست کار روشنگرانه را هــــــــــزارچندان نمود. «تروریست های بنیادگرا»، «جنگجویان و جنگ افروزان رنگارنگ»، و «نادانان و گمراهان» فردای ایران و جهان، امــــــــــــــــــــــــــــروزند که زاده می شوند. نه تنها در کشورهای رو به رشدی چون مصر و ایران، بلکه در دیگر کشورها نیز، سخن بر سر چگونگی نبرد بسیار دشوار «که بر که» در همه ی زمینه های اقتصادی-سیاسی-فرهنگی است میان «بالایی ها» و «پایینی ها»، چه در کوران پیکار برای پیروزی، و چه پس از فروکشاندن مترسکان زمامدار. در پیوند با کشورمان، بدین نکته می بایست ژرف نگریست که پس از سه دهه سیاهکاری خلافت گرایان، و نیز گذر از سه خیزش بزرگ در صد سال گذشته (انقلاب مشروطه، جنبش ملی شدن نفت و انقلاب بهمن)، جنبش «خاموش» مردمی ژرفای ویـــــــــژه ای یافته، و آماج های بلندتـــــــــری را نشان گرفته است. در ایران سخن بر سر آن است که آیا «بابکیـــــــــــــــان» پس از دهه ها و سده ها نبرد خستگی ناپذیر، می توانند پرچم جنبش را به دست گیرند و کشور را وارد برش تاریخی نوینی کنند، یا باز برامکیان و نوبختیان رنگارنگ اند برنده ی این نبرد تاریخی. در کوران نبرد کنونی پرسش این است: آیا بابکیان هشیوار و سامانیده و دلاور، استوار بر نیروی تهیدستان، می توانند کاری کنند کارستـــــــــــــــــــــان!

یادداشت چهارم

پژوهش احسان طبری پیرامون ناصر خسرو در کتاب جهان بینی ها و جنبش های اجتماعی که نگارنده بخش هایی از آن را در این نوشتار به ارمغان گرفته، اگر چه فشرده اما بسی ژرف است. نگارنده خواندن آن را بویژه به جوانان سرزمین مان پیش می نهد (پیشنهاد می کند).

در همين پيوند

click
شاملو: همين بس که ياري اش مدهي، سواري اش ندهي
click
سروده اي از برتولد برشت: کشتن را گونه هاي فراوانيست
click
ما خاوريان چه خونينيم امروز
click
سروده اي از ناظم حکمت: آزادي
click
نيما: شعــــــــــــــــــــــر چيست، فکرکن
click
در استانه ي توفان روبنده اي ايستاده ايم، همراه شـــــــــــــــــــــــو
click
کانت: دليــــــــــــــــــــــــــــر باش، اين است شعار روشنگري
click
الگويي براي زنان امروز و فرداي ما: “شخصيت سال” از شيلي
click
کرديه ها و ستوده ها، پيشاهنگان زنان ايران

click

>>Twitter

>>

 click

>>

 click

click
click
click
click
click
click

ایمانول کانت میگفت: "هر عمل غیر انسانی که در حق کسی صورت می گیرد، انسانیت را در من از بین می برد." این امر اخلاقی موتور حرکت جامعه مدنی نوین است که دیگر نمی خواهد دنیایی را، که در آن هر پنج ثانیه یک کودک از گرسنگی می میرد، تحمل کند

کتاب پيشنهادي

اصل چهل و چهار قانون اساسی: پایه ای برای مصادره ی دارایی هایِ به یغما رفته ی توده ها از سوی بازاریان بزرگ و بنیاد-موقوفه خواران فربه و پاسداران بالا جایگاه در درون نظام ولایت فقیه

نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بر پایه سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی با برنامهریزی منظم و صحیح استوار است. بخش دولتی شامل کلیه صنایع بزرگ، صنایع مادر، بازرگانی خارجی، معادن بزرگ، بانکداری، بیمه، تأمین نیرو، سدها و شبکه‏های بزرگ آبرسانی، رادیو و تلویزیون، پست و تلگراف و تلفن، هواپیمایی، کشتیرانی، راه و راه‏آهن و مانند اینها است که به صورت مالکیت عمومی و در اختیار دولت است. بخش خصوصی شامل آن قسمت از کشاورزی، دامداری، صنعت، تجارت و خدمات میشود که مکمل فعالیتهای اقتصادی دولتی و تعاونی است

از اصل ۴۵ قانون اساسی: پایه ای برای بازپس گرفتن دارایی های تاراج شده ی مردم ایران از دست اندرکاران سامانه ی ولایی در سی سال گذشته

انفال و ثروتهای عمومی از قبیل زمینهای موات یا رها شده، معادن، دریاها، دریاچهها، رودخانه‏ها و سایر آبهای عمومی، کوه‏ها، دره‏ها‏، جنگٌلها، نیزارها، بیشههای طبیعی، مراتعی که حریم نیست، ارث بدون وارث، و اموال مجهول‏المالک و اموال عمومی که از غاصبین مسترد میشود

سه ستون اقتصادي سامانه ولايي که در درازاي سي سال نزديک به هفتصد ميليارد دلارسرمايه هاي ملي را بر باد داده اند، نزديک به هشتاد درصد اقتصاد ايران را زير کنترل دارند. اين سه نيروعبارتند از تجار بزرگ، بنياد-موقوفه خواران فربه و پاسداران بالا جايگاه در درون نظام ولايي. دستياران برون مرزي آنان نيز انحصارهاي مالي-نظامي-نفتي بين المللي هستند.سرکوب جنبش هاي زنان و جوانان و کارگران و روشنگران، پوششي است براي اين چپاول همه سويه

 click

click
click
click
click
click
click
click
click
click
click
click

 
click

click
پس از انتخابات «جنگ تمام عيار» بر سر نفت

click
کنسرن ها نمي خواهند بازار ايران را از دست دهند
click
نبرد ولايي ها و پشت پرده هاي واردات در خلافت ايراني
click
فرياد کارگران: دلالان جامعه را گروگان گرفته اند
click
فدراسيون ترکيه ي بزرگ و کردهاي باختر آسيا
click
در ونزوئلا بورژوازي ملي نداريم، مشتي واردکننده و دلال داري
click
بهارا باش کاين خون گل آلود، برآرد سرخ گل چون آتش از خون
click
روشن انديشان آلمان: ما به جنگ «نــــــــــــــــــه» مي گوييم
click
آژيرها بلندتر به ندا در مي آيند
click
شاملو: همين بس که ياري اش مدهي، سواري اش ندهي
click
اعلام خطــــــــــــر، نيروهاي سياسي مشکوکي درکارند
click
صندوق بين المللي پول: خلافت ايراني «الگويي» براي کشورهاي نفت خيز
click
تاجران «اتاق بازرگاني ايران-امريکا» را خواب مي بينند
click
چه کساني در «خلافت خرافه و خون» زمامدارند
click
آيا کشتار چپگرايان در تونس «قانون اساسي مردمي» را نشان گرفته
click
دکتر محمد ملکي: پيرامون «جهل مقدس» و فرزندان ايران
click
جنبش مصر براي ايران کنوني چه آموزه هايي دارد
click
ترس روزافزون از جنبش کارگري: افشين اسانلو قرباني تازه ولاييان
click
چه کساني شرکت هاي نفتي را «خزنده» به ايران فرامي خوانند
click
دلالي «خودي ها» در بخش «نان و آب دار» نفتي-گازي
click
پايداري اکوادور، و کوشش براي پايان دادن به عصر استعمار
click
به قدرفدرتي زراندوزان جهاني مي توان پايان داد، دست در دست
click
تکان هاي تازه ي توده اي و مطالبه محوري
click
مترسک هاي سياسي، امپراتوري هاي ولايي، و يک راهکار
click
راهي جز اعتصاب و تجمعات بـــــــــــزرگ کارگري باقي نمانده است
click
عزت الله سحابي، دگرگوني هاي بنيـــــــــــادي و انتخابات استصوابي
click
هر که با بازار دربيافتد، ورمي افتـــــــــــــــــــــــــــــد
click
آيا عربستان و همدستانش، ايران را چون پاکستان خواهند بلعيد
click
کنشگري و برنامه گرايي در نبرد با خلافت خرافه گرا
click
دورخيز تازه، اين بار براي کودتاي «قانوني» و آشکار
click
به اين «کابوس ولايي» مي توان پايان داد
click
کشاکش ميان بيت رهبري، اتاق بازرگاني و دولت کودتا بر سر چيست
click
بدون فروپاشي «نظام انگلي-وارداتي» در بر پاشنه پيشين مي چرخد
click
چرا ابلاغ قانون ديگري توسط لازيجاني به جاي احمدي نژاد
click
عليرغم «تحريم هاي پرترفند»، واردات بيشتر و سود افزونتر دلالان
click
تنش هاي منطقه اي چه آماج هايي را پي مي گيرند
click
به بهانه بمب گذاري، «اشغال يک شهر بزرگ» در امريکا
click
نمي گذاريم اموال مان توسط آستان قدس به يغما رود
click
جنگ «پارلمان بازار» و «باند پينوشه ريشدار» در آستانه انتخابات
click
آيا لندن خواب «ديکتاتور» تازه اي در ايران مي بيند
click
خيانت هاي نوين «ميهن فروشان ولايي» در صنايع دريايي
click
خام فروشي نفتي-گازي به جاي سرمايه گذاري در صنايع ماشين سازي
click
اسقف اروپايي: بگذاريد سگان يکديگر را پاره کنند
click
روشنگري تکان دهنده نشريه آلماني درباره بمب گذاري ها و نقش سران
click
کارگران ايران: ما اين ننـــــــــــــــــــگ را تحمل نخواهيم کرد
click
اعلام موجوديت جنبش آزاديخواهان صنعت نفت و هسته هاي رزمنده
click
در آستانه انتخابات بر گرد سه خواست پايه اي نيرو بسيجيم
click
کنسرن هاي مالي-نفتي نظامي در کشورهاي رو به رشد «نوکر» مي خواهند
click
ترفندها و تزويرهاي «خلافت گرايان» درون و برون مرزي
click
انتخابات رياست جمهوري بي ترديد آبستن رخدادهاي حساسي خواهد بود
click
بزرگترين پايگاه درياي-هوايي جهان، و هشياري و امادگي ما
click
بازي بالايي ها براي گرم کردن تنور انتخابات و راهکارهاي توده اي
click
اخوان المسليمن هاي مصر در گدار ولايي ها گام مي نهند
click
جنون استعمارگري خطــــــــــري براي ايران و جهان
click
نيرد وارد برش نويني مي شود. پيش به سوي سازماندهي سراسري
click
جان زندانيان سياسي در خطر است. به ياري آنان بشتابيم
click
ترفند “رژيم فقها” و “دزدان ولايي” را مي توان خنثي کرد
click
چرا سلول انفرادي براي ستــــــــــــوده هاي ايران
click
چگونه اشرافيت نوين روحاني در ايران شکل گرفت
click
جنبش رو به رشد کارگري و توطئه هاي دزدان ولايي
click
جامعه ي ما آتش فشاني است خاموش
click
نبردهاي تير و مرداد: به اين رزمندگان مي توان باليــــــــــــــــد
click
مي خواهيم و مي توانيم ميهن خود را با قدرت از اين مهلکه نجات دهيم
click
از نهرو ها و ناصرهاي مردمي تا خامنه اي هاي ضدمردمي
click
دزدان دريايي در منطقه چه مي کنند و چه مي خواهند
click
از بهاري که گذشت پيداست، اين سال براي نيروهاي ملي و دمکرات نيکوست
click
وظايف سنگين نيروهاي ملي-دمکرات و جنبيش کارگري
click
طرحي براي برون رفت از بحران که مي توان بر گرد آن نيرو بسيجيد
click
جنگ افروزان جهاني و هيروشيماهايي که مي توانند بازخواني شوند
click
خيانت “اشرافيت” روحاني شيعه به منافع ملي را پاياني نيست
click
پيمان استراتژيک افغانستان و جنگ براي چيرگي بر بازارهاي آسيا
click
از “يک درصدي” هاي امريکايي تا “يک درصدي” هاي ايراني
click
چرا زبان اسانلو و اسانلوها را مي برند
click
فريادهاي فروهر در خيزش اسلام شهر: ضدانقلاب سران جمهوري اسلامي اند
click
کساني که “مال حلال” گرد آورده اند، با کارگران چه مي کنند
click
سه ترفند براي به بيراهه کشاندن و سرکوب نمودن جنبش رو به رشد
click
از “بهار عربي” تا “بهار نفت و خون” در کشورهاي نفت خيز
click
دريغ است ايران که ويران شود: بايد کاري کنيم کارســـــــــتان
click
آن گاه که دزدان بر سر “رانت نفت” به جان هم مي افتند
click
سفرهاي نوروزي نمايي از دگرديسي هاي اجتماعي-فرهنگي در ايران
click
رفسنجاني پس از خاتمي در “نظام” جاسازي تازه مي شود
click
نبردهاي اسفند ماه رژيم را به سوي حکومت نظامي آشکارتر کشانده است
click
الگويي براي زنان امروز و فرداي ما: “شخصيت سال” از شيلي
click
کرديه ها و ستوده ها، پيشاهنگان زنان ايران
click
در پشت پينوشه هاي ريش دار و بي ريش چه کنسرن هايي پنهان اند
click
خاتمي و انتخابات:  از کوزه همان برون تراود که در اوست
click
ايران اکونوميست به چه “جنايت” هايي اعتراف مي کند
click
هنري کيسينجر: اگر نفت را کنترل کنيم، ملت ها را کنترل کرده ايم
click
راهي دشوار براي بازسازي بازارهاي همگراي منطقه اي
click
چه دست هايي در خليج فارس بحران مي آفرينند
click
خيزش دوم آرام آرام خود مي نمايد
click
رفسنجاني و علائم انقلاب مشروطه ي تازه
click
تنها يک قلم: 850 هزار دلار براي “کشتن” جنبش وال استريت
click
تکــــــــــــــــان دهنده است، اما واقعيت دارد
click
از جنبش جهاني بياموزيم: فراخوان اعتصاب عمومي اتحاديه هاي کارگري

  • يادداشت هاي پيشين
  • يک اعتراف، يک نگاه، و يک پرسش
  •